چکیده:
افزایش ارزش شرکت یا افزایش ثروت تنها در نتیجه عملکرد مناسب و مطلوب حاصل میشود و حداکثر کردن ارزش شرکت زمانی تحقق مییابد که شرکت از سلامت مالی برخوردار باشد. در این تحقیق اطلاعات 110 شرکت که در طی سالهای 1390 الی 1396 در بورس حضور داشتند مورد آزمون قرارگرفت. تجزیه و تحلیل دادههای این پژوهش و آزمون فرضیات آن توسط نرمافزار 16 Spss و 19 Eviews انجام شده است. این پژوهش از جنبه روش استنتاج توصیفی ـ تحلیلی و از نوع رگرسیون و همبستگی میباشد و از نظر زمانی و نوع طرح پژوهش، پسرویدادی است. همچنین دادهها در این پژوهش مبتنی بر دادههای کمی و درچارچوب استدلالات قیاسی- استقرایی میباشد در این تحقیق 3 فرضیه تدوین شده است که با توجه به تجزیه وتحلیل دادهها این تحقیق نشان میدهد که تاثیر سیاست سرمایه درگردش میانهرو بر انعطافپذیری مالی در شرکتها با مالکیتهای مدیریتی، خصوصی و نهادی، رابطه معناداری وجود ندارد.
Affects the structure of capital and also the company's value, and, on the other hand, the increase in the value of the company or the increase in wealth only results from the proper and desirable performance and maximization The value of the company is realized when the company is financially sound. In this research, 110 companies that were present at the stock exchange during the years 2011 to 2017 were tested. To collect information about the theoretical foundations and literature of the subject, library resources, articles, books, and also the World Wide Web have been used. Data analysis and testing of its hypotheses by SPSS 16 software and EVIEWS 19. This research is a descriptive-analytic inference method with regression and correlation. In terms of time and type of research project, it is post-marketing. Also, the data in this research is based on quantitative data in the framework of the deductive-inductive reasoning. In this research, three hypotheses have been developed. According to data analysis, this research shows that the effect of capital policy on intermediate There is no significant relationship between financial flexibility in companies with management, private and institutional ownership.
خلاصه ماشینی:
همچنين داده ها در اين پژوهش مبتني بر داده هاي کمي و درچارچوب استدلالات قياسي- استقرايي ميباشد در اين تحقيق ٣ فرضيه تدوين شده است که با توجه به تجزيه وتحليل داده ها اين تحقيق نشان ميدهد که تاثير سياست سرمايه درگردش ميانه رو بر انعطاف پذيري مالي در شرکت ها با مالکيت هاي مديريتي، خصوصي و نهادي، رابطه معناداري وجود ندارد.
نتايج حاصل از اين پژوهش نشان دهنده عدم وجود تاثير انعطاف پذيري مالي بر هزينه هاي سرمايه گذاري و همچنين عدم رابطه بين گردش وجوه نقد و هزينه هاي سرمايه اي در شرکتهاي مورد بررسي بورس تهران مي باشد.
فرضيه ها و مدل پژوهش با توجه به هدف مطرح شده در اين پژوهش که تاثير سياست سرمايه در گردش ميانه رو بر انعطاف پذيري مالي با توجه به ساختار مالکيت در شرکت هاي پذيرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران را مورد برسي قرار ميدهد لذا فرضيه هاي تحقيق به صورت زير تبيين شد.
به منظور بررسي فرضيه هاي پژوهش مدل آماري زير در نظر گرفته ميشود: رابطه اول : که در آن : Lev: انعطاف پذيري مالي : سياست سرمايه درگردش ميانه رو PM: مالکيت مديريتي PP: مالکيت خصوصي PO: مالکيت نهادي Size: اندازه شرکت sysRISK: ريسک سيستماتيک : ارتباط ارزشي بين متغيرها : جمله ي خطاي رگرسيوني تجزيه و تحليل اطلاعات آمار توصيفي مقدار چولگي و کشيدگي براي متغير وابسته LEV به ترتيب برابر با ٣/٨٠ و ١٤/٥٦ است که نشانگر اين است که توزيع آن از توزيع نرمال فاصله زيادي دارد در حالي که براي لگاريتم اين متغير مقدار چولگي و کشيدگي به ترتيب برابر با ٠/٣٩ و ٠/٢٧ است که بدان معني است توزيع لگاريتم آن نرمال شده است .