چکیده:
حکیم نزاری قهستانی از شاعران شیرین زبان و نادره گفتار ادب فارسی در نیمه دوم قرن هفتم وآغاز قرن هشتم هجری قمری است. دیوان اشعارش، فرهنگ نامهای از دین، حکمت، عرفان و آمیختهای از فرهنگ عمیق ایران، یونان، هند و شریعت مقدس محمدی (ص) است. شعر حکیم ابزاری برای انعکاس دردهای مردم زحمت کش و ستم دیده بوده است و غزلش آب زلال چشمه عشق و جنون و شعلهی شوق و وجد و حال. نزاری مضامین و مفاهیم والای شعریش را به انواع علوم بلاغی و تصویرهای شاعرانه بدیع به ویژه تشبیه، استعاره و تمثیل آراسته و هنرمندیش را به خوبی در این زمینه آشکار ساخته است. شاعر برای بیان نمادین و تمثیلی اندیشههای خویش به خورشید و واژگان مترادف آن نظر داشته است که میتوان اشارات نمادین و عرفانی آن را در شعرش مشاهده کرد. کاربرد تمثیلی خورشید در شعر نزاری ناشی از کهن الگوهای موجود در ناخودآگاهی جمعی اوست که ریشه در اساطیر و باورهای نوع انسان دارند. پژوهنده در پژوهش پیش رو بر آن است که به روش توصیفی – تحلیلی نقش تمثیلی خورشید (آفتاب) را در غزل حکیم نزاری مورد کنکاش قرار دهد تا به ژرفای شگفت انگیز اندیشهی خاص این شاعر تصویرگر پی ببرد.
Hakim nezari ghohestani was one of the Persian eloquent poets in the late 7th and early 8 th century. His book of poems includes religion, wisdom and Sufism and is a mixture of Persian, Indian, and greek cuhure, and the prophet mohammad,s Islamic law. His poems reflect the pains of the overworked and embittered workers who have been wronged and his sonnets are a source of love, and passion. He has beautifully employed simile metaphore, imagery and allegory in his poems. To represent his ideas, he eloquently use the sun and every other term related to the sun. This lies in the poet,s uncons ciousness rooted in the mankind,s tendenly to mythology.the present paper was an attempt to analyse the allegoric use of the sun in nezari,s poems.