چکیده:
گسترش و بهرهبرداری از امکانات بالقوه اقتصادی و نحوه توزیع آن میان اقشار جامعه، بر رونق و شکوفایی هر کشوری تأثیر مهمی خواهد گذاشت. در این راستا، اولین مطالعهای که رابطه رشد و توزیع درآمد را به صورت سیستماتیک و با استفاده از داده های آماری بررسی کرد، مقاله سایمون کوزنتس بود. براساس نتایج مطالعه کوزنتس، رشد اقتصادی در بلندمدت، به کاهش نابرابری درآمدی منجر خواهد شد. با انتشار این مقاله، توجه اقتصاددانان بر رشد اقتصادی به عنوان عامل اصلی کاهش نابرابری درآمدی متمرکز گردید؛ اما با انتشار کتاب سرمایه در قرن بیست و یک، فرضیه کوزنتس با چالش جدی مواجه گردید؛ زیرا براساس نتایج این کتاب، در مراحل پیشرفته رشد و توسعه اقتصادی، نابرابری درآمدی، نه تنها کاهش نیافته است، بلکه افزایش بی سابقهای را هم نشان می دهد. در این راستا، هدف اصلی این مطالعه، بررسی فرضیه توماس پیکتی براساس شواهد آماری ایران در دوره 1394-1354 با استفاده از روش اقتصاد سنجی ARDL میباشد. نتایج مطالعه، حاکی از تأیید فرضیه توماس پیکتی براساس شواهد آماری ایران است. همچنین براساس نتایج این مطالعه، تأثیر ضریب تولید ناخالص داخلی بدون نفت، منفی و معنی دار است و تأثیر درآمدهای نفتی، مثبت و معنی دار بوده و همچنین سالهای جنگ، باعث افزایش نابرابری درآمدی شده است.
Expansion, utilization and distribution of potential economic opportunities among people have important impacts on the prosperity of each country. Simon Kuznets was the first researcher who systematically examined the relationship between economic growth and income distribution based on the statistical data. According to Kuznets, income inequality will decrease by economic growth in the long term. Therefore, economists focused on economic growth in order to reduce income inequality. However, the Kuznets hypothesis was faced with a serious challenge by publication of Piketty's “Capital” in the twenty-first century. Since, according to Piketty, not only income inequality has not diminished, but also it has increased unprecedentedly in the advanced stages of economic growth and development. In this regard, the aim of this study is to investigate the Thomas Piketty's hypothesis based on the statistical evidence of Iran by using the ARDL econometric method during the period 1975-2015. The results confirm Thomas Piketty's hypothesis according to statistical evidence of Iran. In addition, the effect of non-oil GDP on income inequality is negative and significant, but the impact of oil revenues is positive and significant. War has also led to increased income inequality.
خلاصه ماشینی:
با انتشار اين مقاله، توجه اقتصاددانان بر رشد اقتصادي به عنوان عامل اصلي کاهش نابرابري درآمدي متمرکز گرديد؛ اما با انتشار کتاب سرمايه در قرن بيست و يک، فرضيه کوزنتس با چالش جدي مواجه گرديد؛ زيرا براساس نتايج اين کتاب، در مراحل پيشرفته رشد و توسعه اقتصادي، نابرابري درآمدي، نه تنها کاهش نيافته است، بلکه افزايش بي سابقهاي را هم نشان مي دهد.
در اين راستا، هدف اصلي اين مطالعه، بررسي فرضيه توماس پيکتي براساس شواهد آماري ايران در دوره ١٣٩٤-١٣٥٤ با استفاده از روش اقتصاد سنجي ARDL ميباشد.
رابطه رشد و نابرابري درآمد در ايران، اغلب بر مبناي ديدگاه کوزنتس بررسي شده است؛ اما در اين مطالعه، تأثير رشد اقتصادي بر نابرابري درآمدي براساس فرضيه توماس پيکتي با استفاده از دادههاي آماري بانک مرکزي ايران در دوره ١٣٩٤-١٣٥٤، با استفاده از مدل اقتصاد سنجي ARDL بررسي ميگردد؛ که مقاله به صورت زير ساماندهي شده است: 1.
اين ضريب، نشان ميدهد که هرگاه نرخ بازدهي سرمايه بالتر از نرخ رشد اقتصادي باشد، نابرابري درآمدي افزايش مييابد که اين حالت، به معناي تأييد فرضيه توماس پيکتي بر مبناي شواهد آماري ايران است.
نتيجه اين مطالعه، با نتايج مطالعه )٢٠١٧ ,Lyubimov( سازگاري دارد که براساس آن، مطالعه فرضيه پيکتي نسبت به فرضيه کوزنتس با شرايط روسيه سازگارتر است؛ اما نتيجه اين مطالعه، با مطالعه )٢٠١٦ ,Victor &Jackson ( همخواني ندارد؛ زيرا براساس مطالعه آنان، رشد کند اقتصادي الزاماً به معناي افزايش نابرابري نمي باشد و همچنين نتايج اين تحقيق، با نتايج مطالعه ) ,Bonnet ٢٠١٤ ,.
٨. پيشنهادهاي سياستي براساس نتايج اين مطالعه، فرضيه توماس پيکتي براساس شواهد آماري در ايران، معتبر مي باشد، لذا هرگاه نرخ بازدهي سرمايه بالتر از نرخ رشد اقتصادي باشد، نابرابري درآمدي افزايش مي يابد.