چکیده:
تغییرات الگویکشت، فرآیندهای پویای فضایی هستند که از مولفههای بسیاری تاثیر میپذیرد. شناخت این مولفههای تاثیرگذار، بازگوکنندهی عـواملی است که برای انتخـاب نـوع کشت موردتوجه کشاورزان قرار میگیـرد که خود باعث درک بهتر چرایی رفتار آنها خواهد شد و میتواند مــورد اســتفاده مســئولان و سیاستگذاران بخشکشاورزی بهمنظور معرفی محصولات و نوآوریهای جدید بــه کشــاورزان و هدایت تصمیمات آنها بهسوی تنظیم الگوی کشت بهینه قرار گیرد. در این مقاله ضمن بررسی عوامل درونی و بیرونی موثر بر انتخاب الگویکشت در نواحی روستایی لنجانات و چگونگی ارتباط این عوامل در ایجاد ناپایداری الگوی کشت در این ناحیه، به بررسی پیامدهای ایجاد شده بر اثر این ناپایداری با استفاده از روش کیفی پرداخته شده است. مشارکتکنندگان پژوهش، بهرهبرداران کشاورز ساکن در محدوده 10کیلومتری در دو طرف رودخانه زایندهرود در ناحیه لنجانات (بلوک لنجان) هستند. از بین آنها، با استفاده از نمونهگیری نظری، 25 نفر در پژوهش مشارکت داشتند. دراین پژوهش از فنون مشاهده، مصاحبههای عمیق و بحث گروهی متمرکز برای جمعآوری اطلاعات و از روش نظریهی زمینهای برای تحلیل اطلاعات استفاده شد. ناپایداری الگوی کشت، تکعاملی نبوده، بلکه متاثر از عوامل مختلفی است که ماهیت طبیعی اکولوژیک، اجتماعی اقتصادی، زیرساختی و نهادی دارند. در بین این عوامل، وجود و بروز تنشهای محیطی و ضعف نقشپذیری موثر دولت عواملی هستند که از نگاه جامعه محلی از اهمیت بالاتری برخوردار هستند. ناپایداری الگوی کشت متاثر از این عوامل، ناحیه لنجانات را با پیامدهایی چون تغییر و تخریب اراضی زراعی، تضعیف نظام اقتصادی کشاورزان و در نهایت افزایش مهاجرفرستی و زوال روستایی روبرو ساخته است.
خلاصه ماشینی:
ناحیه لنجانات یکی از آبادترین و حاصل خیزترین مراکز کشاورزی استان اصفهان و کشور است که به علت هم جواری با رودخانه ی زاینده رود، قسمت عمده اراضی آن از گذشته های دور به کشت برنج اختصاص داشته است ، ولیکن درسال های اخیر به دلیل رشد جمعیت ، گسترش شهرنشینی، رشد صنایع ، تغییر اقلیم و ناپایداریهای آن ، برداشت بی رویه از آب های زیرزمینی و کشاورزی سنتی، سبب کاهش منابع آب در حوضه زاینده رود و ایجاد تنش ها در این حوضه شده است (گل کرمی و کاویانیراد، ١٣٩٦: ١١٣).
برهمین اساس نواحی روستایی لنجانات با اقتصاد و ساختار اجتماعی مبتنی بر کشاورزی و به خصوص کشت برنج ، که طی سالیان و قرن های متمادی، حیات اقتصادی و اجتماعی پررونق و باروری را در رابطه ای تنگاتنگ با شریان حیاتی زاینده رود و اراضی حاصلخیز آبرفتی آن آزموده است ، تحت تأثیر بحران آب قرار گرفته و عواقب ناگواری بر کل جامعه و اقتصاد تحمیل کرده است ، به طوریکه در سال های اخیر وخامت اوضاع معیشتی و سکونتگاهی جوامع روستایی بسیاری در این ناحیه ملاحظه شده است .
بررسی عوامل مؤثر در الگوی کشت کشاورزی در نواحی کوهستانی تانزانیا نشان داد الگوهای کشت شامل جنبه های خاص مربوط به زمینه های فرهنگی، اجتماعی و اقتصادی هرمنطقه است و مطالعات قبلی بر روی الگویکشت ، اغلب الگوهای کشاورزی را با یک دیدگاه زراعی و زیست محیطی در نظر گرفته اند، ولیکن 1 Cho and Zoebisch درحال حاضر الگوهای کشت در منطقه باید از نظر پس زمینه منطقه و هم چنین دیدگاه زراعتی و زیست - محیطی مورد توجه قرار گیرد و پس زمینه منطقه باید شامل توزیع جغرافیایی روستاها و ارتباط آن با مناطق شهری، بازاریابی محصولات تجاری، آداب غذائی و غیره باشد.