چکیده:
سدیکبیر (م 127) در زمرۀ تابعینی است که بهرغم آنکه پرورش یافتۀ کوفه و منتسب به تشیع است، در گسترش روایات اسرائیلی در تفاسیر پس از خود سهم قابلتوجهی داشته تا جاییکه اکثار در روایت از اهلکتاب جزء خصائص تفسیری وی محسوب میشود. در این پژوهه نمونههایی از روایات اسرائیلی وی را با عرضه به قرآن و حدیث صحیح و عقل به نقد کشیده و روایات او را برآمده از تورات یا با زیرساختی از اساطیر عهدینی و فرهنگ یهود و عجین شده با خیالپردازی عربی یافتهایم که دلیل نقل این روایات توسط وی، شاگردی ابنعباس و هیمنۀ منقولات افواهی در میان عامۀ عرب در آن زمان بوده است. انگیزۀ سدی در نقل این روایات، روش تفسیری وی اعم از یافتن مصداق و ملموس ساختن آیات با توجه به مغازی، سیر، اسباب نزول و قصص بوده است.
Suddi Kabir (d. 127 AH), a Follower who though was grown up in Kufa and attributed to Shi'a beliefs, contributed notably to the spread of the Israeli traditions in the exegeses after him, as such one of his exegetical features is the multiplicity of quoting from the People of the Book. In the present research, some of his Israeli traditions are criticized, regarding the criteria of the Qur’an, authentic Hadith and sound intellect. It is shown that his traditions either originated from Torah or have a Jewish-base structure engaged with Arabic imagining. The reason behind quoting such traditions by him was the fact that he used to be a pupil of Ib Abbas as well as the dominant of verbal quotations among the common Arab of the day. Suddi’s motivation to report such traditions is the same as his exegetical method, i.e. including exemplifying and making the verses tangible, regarding battles (maghazi), biography (sirah), causes of revelation (asbab al-nuzul), and stories (qisas).
خلاصه ماشینی:
در اين پژوهه نمونه هايي از روايات اسرائيلي وي را با عرضه به قرآن و حديث صحيح و عقل به نقد کشيده و روايات او را برآمده از تورات يا با زيرساختي از اساطير عهديني و فرهنگ يهود و عجين شده با خيال پردازي عربي يافته ايم که دليل نقل اين روايات توسط وي، شاگردي ابن عباس و هيمنۀ منقولات افواهي در ميان عامۀ عرب در آن زمان بوده است .
او خلاف منهج اين مدرسه در نقل و اخذ اين روايات دچار تساهل و زياده روي بوده و براساس پژوهش هاي اخير، تفسير سدي بيشترين روايت اهل کتاب و اسرائيليات را در خود جاي داده است ، تا جايي که گفته اند: پيامبري نيست مگر سدي دربارٔە وي سخني دارد [٣١، ص ٤٧].
دستۀ اول؛ اين دسته از گزارش ها حتي اگر از منابع عهديني گزارش شده باشد، به دليل داشتن مؤيد از خود قصص قرآن و از روايات معتبر اهل بيت (ع ) ، قابل قبول است و ميتوان از آنها براي فهم بهتر آيات و مأنوستر شدن مضامين قرآني استفاده کرد که سدي در تفسير خويش ، رواياتي را از اين دست نقل کرده است .
با توجه به جايگاه استادي ابن عباس براي سدي ، احتمال دارد که اين روايت را سدي از ابن عباس اخذ کرده باشد داستان حضرت يوسف (ع ) در تورات آمده [سفر پيدايش ، باب ٣٩، آيات ٢٠ـ٧]، اما نکتۀ حائز اهميت آنکه ، در تورات هم قصد و نيت سوئي از جانب يوسف (ع ) گزارش نشده است و چه بسا اين تعليقات و حواشي و اضافات محصول خود راويان عرب مثل سدي بوده که به طور متداول در کتب تاريخ و تفسير راه يافته است .