چکیده:
در پی انقلاب اسلامی بر فراز گفتمانهای رقیب موجود، نوعی نظام سیاسی- اجتماعی منحصر به فرد در قالب جمهوری اسلامی ایران شکل گرفت. نظام نوپدید در روندی تدریجی، در بستری از روابط هویتسازانه و غیریتسازانه شکل گرفته و در سایه هژمونی (خرده) گفتمانهایی متعدد به پیش میرود. یافتن حد متناسبی از همگرایی، سازش و مصالحه میان نیروها و خردهگفتمانهای موجود و موثر همواره دغدغهای اساسی بوده است؛ چرا که گفتمانها عموما خود را در روابط سلبی و ضدیت با گفتمانهای دیگر تعریف کرده و بقا و بسط قدرت خود را در نفی و طرد گفتمانهای رقیب میدانند. این شکل از منازعات هزینههای سنگینی را به کشور تحمیل نموده و میتواند آینده نظام سیاسی را با مخاطرات جدی مواجه سازد. این مقاله با یک نگاه آیندهنگرانه و آسیبشناسانه به دنبال پاسخگویی به این پرسش است که: گفتمانهای سیاسی مسلط در ج. ا. ایران در نتیجه کاربست چه سازوکارها و الگوهایی میتوانند با دگرهای درون و برون گفتمانی به مصالحه برسند و آن را در عرصه سیاسی- اجتماعی بسط بدهند؟ این مقاله با ارائه مدل نظری و با ترکیب نشانهشناسی و ایده مرزهای دگرسازی در دموکراسی شنتال موفه و ارنستو لاکلا با نظریه مصالحه سیاسی کالین مورفی بر این باور است، سیستم سیاسی- اجتماعی ایران پسا انقلابی باید سطح دگرسازی و ارتباط زنجیره همارزی و منطق تفاوت خود را رقیقتر کند تا بستر مناسبی برای به رسمیت شناختن گفتمانها توسط یکدیگر و گذر از خصومت به سوی رویکرد رقابت آمیز فراهم گردد.
After the Islamic Revolution, on the existing rival discourses, a unique socio-political system was formulated called the Islamic republic of Iran. The newly emerged system of Iran got shaped and continued on a gradual trend, in a base of identity and other-making relations and in the shade of the hegemony of many (sub)discourses. Finding a proportional level of convergence, compromise and reconciliation between the existing and effective forces and sub-discourses has always been a fundamental concern. Because discourses define themselves in opposition to other discourses and see their survival and power extension in the rejection of rival discourses. This form of conflict has imposed heavy charges on the country and can bring the future of the political system a serious risk. This paper, having a futurist and pathological approach, aims to address this question “which mechanisms and patterns do the dominant political discourses in the I.R. of Iran use to reach reconciliation with internal and external others and extend them to the socio-political area”. This paper proposes a theoretical model and combines the semiotics with the idea of other - making frontiers in Chantal Mouffe and Ernesto Laclau’s democracy and Colleen Murphy’s theory of political reconciliation and believes as far as the level of other-making in the post-revolutionary socio-political system gets thinner, a suitable framework for recognizing discourses by each other and transitioning from Antagonism to Agonism has been provided.
خلاصه ماشینی:
نظری و با ترکیب نشانه شناسی و ایـده مرزهـای دگرسـازی در دموکراسـی شـنتال موفه و ارنستو لاکلا با نظریه مصالحه سیاسی کـالین مـورفی بـر ایـن بـاور اسـت ، سیستم سیاسی- اجتماعی ایران پسا انقلابی باید سطح دگرسازی و ارتبـاط زنجیـره هم ارزی و منطق تفاوت خود را رقیق تر کند تـا بسـتر مناسـبی بـرای بـه رسـمیت شناختن گفتمانها توسط یکدیگر و گذر از خصومت به سوی رویکرد رقابـت آمیـز فراهم گردد.
این مقاله بـا ارائـه مـدل نظـری و بـا ترکیب نشانه شناسی و ایده مرزهای دگرسازی در دموکراسی شنتال موفه و ارنستو لاکلا با نظریه مصالحه سیاسی کالین مورفی بر این بـاور اسـت ، سیسـتم سیاسـی- اجتمـاعی ایران پسا انقلابی باید سطح دگرسازی و ارتباط زنجیره هم ارزی و منطق تفاوت خود را رقیق تر کند تا بستر مناسبی برای به رسمیت شناختن گفتمانها توسط یکدیگر و گـذار از خصومت به سوی رویکرد رقابت آمیز فراهم گردد.
بنابراین میتوان گفت در طول سـال هـای گذشـته ، مصـالحه بـه فراینـد سیاسی و حقوقی اجتناب ناپذیری تبدیل شـده اسـت ,٢٠٠٤ ,del Picchia &Mongbe ) pp: 2-3) عناصر برجسته مصالحه سیاسی را باید در مواردی همچون شناسایی، نفی رادیکالیسم و عمل منافی بقا، ابتنا بر عقلانیت و محاسبه معطوف بر آینده ، اعتدال گرایی(میانـه روی)، شجاعت ، قانون و قانونگرایی، شجاعت ، اتخاذ رویکرد اخلاقـی، عفـو و بخشـش ،حفظ اصول و ارزش ها، بازی برد- برد و...