چکیده:
نظریۀ اسکاچ پل دربارۀ انقلاب اسلامی که از تحلیلهای مطرح در این زمینه است در کتاب موردنظر بررسی و نقد شده است. نویسندة کتاب در طرح نظریات اسکاچ پل و نشاندادن اهمیت او در این زمینه و همچنین روششناسی نظریة او دربارة انقلابهای اجتماعی مطالب بسیار مناسبی را ارائه کرده است. بهنظر میرسد اشکال عمده در نقد نظریة اسکاچ پل است. نویسنده تلاش کرده است نقدهای وارد بر نظریة اسکاچ پل را دستهبندی کند. این دستهبندی که شامل نقدهای درونپارادایمی، برونپارادایمی، و نقدهای درونمتنی است دو اشکال عمده دارد. اول آنکه، بهلحاظ مبنای تقسیمبندی با اشکال جدی مواجه است؛ دوم آنکه، این نقدها بهویژه در دستههای اول و دوم با اصل تحلیل اسکاچ پل دربارة علل وقوع انقلاب در ایران ارتباطی دور و غیرمستقیم دارند. علاوهبراین، نویسنده در نقد نظریة اسکاچ پل به دو نکتة مهم توجه چندانی نداشته است. یکی اتکای اسکاچ پل به نظریة دولت تحصیلدار دربارة ماهیت دولت در ایران در مقطع وقوع انقلاب اسلامی و دیگری تغییراتی که اسکاچ پل در نتیجة وقوع انقلاب اسلامی در نظریة خود دربارة علل وقوع انقلابهای اجتماعی ایجاد کرده است. اگر نویسندة محترم به این موارد بهصورت جدی تفطن داشت، میتوانست در بخش نقد نظریة اسکاچ پل نیز همچون قسمت طرح نظریة او مباحث محققانه و بهتری ارائه دهد.
Theda Skocpol’s theory about Iranian Islamic Revolution has been recognized as one of the suggested views about this case which was investigated in a book entitled "Review and Critique of Theories of the Islamic Revolution; Theda Skocpol’s Theory ". The author of this book prepared beneficial discussions for this theory helpful for the demonstration of Skocpol’s significance in these fields, mainly the methodology she offered in her theory about social revolutions. The leading problem with this book seems to exist in a critique of the theory of Skocpol. The author tried to categorize critiques around this theory. This classification which includes the critiques within the paradigm, outside the paradigm and internal textual criticisms, faces with two major objections. The first objection refers to the foundation of this categorization. The second objection maintains that these criticisms – particularly in the first and second group of critiques – have indirect and distant relationship with the analysis of Theda Skocpol of the causes of the revolution in Iran. In addition, the author in the critique of the theory of Theda Skocpol ignored two important points. The first point was the SKocpol's reliance to the Rentier State’s theory concerning with the nature of the government in Iran in the era of the Islamic Revolution. The other was the Skocpol’s shift in her theory about the causes of the rise of social revolutions as a result of the occurrence of Islamic Revolution in Iran. If the respected author understood these cases seriously and genuinely, he could be more successful in the criticism of the Skocpol theory as his accuracy in writing up this theory.
خلاصه ماشینی:
(Goldston 1980: 448) بر اين اساس ، فصل اول کتاب تلاش ميکند قبل از ورود بـه اصـل نظريـۀ اسـکاچ پـل دربارٔە انقلاب ها به طور عام و انقلاب اسلامي به طور خاص ، جايگاه نظريـات اسـکاچ پـل را درميان نظريه هاي انقلاب و جايگاه تحليل او از انقلاب اسلامي ايران را درميـان تحليـل هـاي مختلف در اين زمينه نشان دهد.
ضمن اين کـه در ايـن ميان ، به فضاي تئوريکي مطـرح شـده در نظريـه پـردازي انقـلاب در اواسـط دهـۀ ١٩٧٠ م و هم چنين مباحث روش شناختي دربارٔە اسکاچ پل نيز اشاره ميشود که در جاي خود مبـاحثي مهم است و خواننده را با اهميت و جايگاه نظريـه اي کـه قـرار اسـت در فصـل بعـد بـه آن پرداخته شود آشنا ميکند.
٢. ٢ مروري بر فصل دوم فصل دوم با عنوان «چهارچوب نظري» بـه تبيـين نظريـۀ اسـکاچ پـل دربـارٔە انقـلاب هـاي اجتماعي اختصاص دارد و مهم ترين منبعي که نويسندٔە محترم از آن بهره بـرده اسـت کتـاب خود اسکاچ پل يعني دولت ها و انقلاب هاي اجتماعي است .
اول و مهم تر آن که موضوع کتاب بررسـي و نقـد تئـوريهـاي انقلاب اسلامي ايران است ، درحاليکه در اين جـا نظريـۀ اسـکاچ پـل دربـارٔە انقـلاب هـاي اجتماعي و ايرادات وارد بر آن به طور عـام بررسـي شـده اسـت .