چکیده:
تغییر سیستمیک مهم ترین روند شکلدهنده به تحولات سیاست بینالملل است. چین در کانون این روند قرار دارد. یکی از کلیدیترین متغیرهای نقش آفرین در روند تغییر سیستمی و سمت و سوی گذار در نظم بینالمللی، نگرش و رفتار راهبردی قدرتهای در حال ظهور است. نویسندگان در این مقاله کوشش کردهاند که نگرش چین به سه نظم هژمونیک، نهادینه و موازنه قدرت را تبیین نماید. پرسش اصلی پیش روی این مقاله این است که مولفههای کلیدی شکلدهنده به نگرش و رفتار راهبردی چین در قبال نظمهای بینالمللی کدامند؟ فرضیه مقاله این است که مخالفت با نظم هژمونیک، نقشآفرینی رو به گسترش در نظم مبتنی بر موازنه قدرت، تجدیدنظرطلبی اصلاحگرایانه در قبال نظم نهادینه و نهادسازی موازی، مولفههای شکلدهنده به نگرش و رفتار راهبردی چین در قبال نظمهای بینالمللی را تشکیل میدهند. یافتههای مقاله نشان میدهد که رفتار راهبردی چین در سیاست بینالملل بسیار پیچیدهتر از کلیشههای رایج همچون «چالشگر» یا «تجدیدنظرطلب» است. این کشور در نظم هژمونیک در موقعیت چالشگر، در نظم موازنه قدرت به مثابه جستجوگر امنیت و در نظم نهادینه به عنوان بازیگر نظمساز رفتار کرده است.
Systemic change is the most critical development in the current international politics. China can be regarded as a key player in this ongoing change. The authors aim to investigate the Chinese approach to international orders. The authers assume that there are three overlapping international orders including hegemonic, constitutional and balance of power. The main question is that how China sees these international orders and how it reacts strategically. The article hypothesizes that Chinese opposition to hegemonic order, increasing role in the balance of power and revisionist approach and parallel institution-building in constitutional order are three inter-related elements of Chinese global strategy. The finding of the article shows that rather than sticking to some cliches such as challenger or revisionist, it is more beneficial to view China as an actor simultaneously challenging the hegemonic order, seeking security in the balance of power and making order in constitutional order. The article can open a new pathway for viewing rising international players with alternative approach.
خلاصه ماشینی:
این نحوه صورت بندی از نظـم نهادینـه یـا Constitutional order منتقـدانی نیـز دارد؛ از جملـه نگـاه کنیـد بـه : Badredine Arfi, 2010 گفتار چهارم معطوف به تبیین تجدیدنظرطلبی اصلاح طلبانه به عنوان نگرش و نهادسـازی موازی به مثابه کانون کنشگری آن در قبال نظم نهادینه بین المللی خواهد بود.
ازآنجاکـه مخاطـب مقالـه حاضـر فارسی زبانان و هدف از نگارش آن ارتقای ادبیات تخصصی این حوزه به زبـان فارسـی است ، در ادامه مقالاتی که به ایـن زبـان در موضـوع موردبحـث منتشرشـده اند بررسـی خواهد شد آثار منتشرشده در مورد جایگاه چین در نظم بین المللی و رویکرد این کشور به آن را در دودسته کلی میتوان جای داد: دسته نخست ، ظهور چین در عرصـه بین المللـی را از منظر نظریه های روابط بین الملل بررسی کرده اند.
لحظـه تک قطبی شـان ( ;٢٠٠٩ ,Wohlforth &Ikenberry, Mastanduno, ٢٠١١ ,Wohlforth &Ikenberry, Mastanduno, )زمینه را برای هژمونی ایالات متحده در برخی عرصه های روابط قدرت فراهم آورد، آزادی عمل این کشور و متحـدین آن بـرای جهـانی نمـودن نظـم نهادینـه را به شـدت افـزایش داد و به تـدریج احسـاس نـاامنی و 1 واکنش های توازن ساز را از سوی برخی دولت ها بـه ویژه روسـیه و چـین برانگیخـت و زمینه را برای بازگشت موازنه گرایی به سیاست بین الملل پساجنگ سـرد فـراهم آورد.
State Council of the People's Republic of China (2019), "Full Text: China’s National Defense in the New Era.
(2011), "International relations studies in China: history, trends, and prospects.
(2013), China’s Policy on the Middle East Peace Process after the Cold War. China Report, 49(1), 161–175.