چکیده:
هدف از انجام پژوهش حاضر، مقایسة اثر هشت هفته تمرین هوازی (مهارت بسته) در محیط ثابت و قابلپیشبینی و تمرین فوتبال (مهارت باز) در محیط متغیر و غیرقابلپیشبینی، بر سطوح عامل نوروتروفیک مشتق از مغز معتادان درحالترک بود. طرح پژوهش ازنوع پیشآزمون-پسآزمون با گروه کنترل بود. 45 مرد معتاد با میانگین سنی و انحراف استاندارد 65/6 ± 93/30 سال که مادة شیشه وابستگی اصلی آنها بهشمار میرفت، بهطور تصادفی به گروههای تمرین هوازی، تمرینهای فوتبال و کنترل تقسیم شدند. سطوح نوروتروفیک مشتق مغزی قبل از شروع مداخله و پس از اتمام مداخله اندازهگیری شدند. برای مقایسههای بینگروهی از تحلیل کوواریانس یکراهه استفاده شد و دادههای پژوهش با استفاده از اس.پی.اس.اس. نسخة 24 تحلیل شدند. نتایج پژوهش نشان داد که هشت هفته فعالیت هوازی و تمرینهای فوتبال باعث افزایش معناداری در سطوح نوروتروفیک مشتق مغزی سرم معتادان درحالترک نسبت به گروه کنترل شدند P < 0.05)). همچنین، بین مقادیر پسآزمون دو گروه تمرین هوازی و تمرینهای فوتبال اختلاف معناداری به سود گروه تمرینهای فوتبال مشاهده شد (P < 0.05). بهطورکلی و با توجه به نتایج پژوهش حاضر، بهنظر میرسد برنامة فعالیت هوازی و تمرینهای فوتبال موجب افزایش سطوح نوروتروفیک مشتق مغزی در افراد دارای اعتیاد به مواد محرک میشوند و میتوان از این نوع تمرینهای ورزشی بهخصوص تمرینهای فوتبال برای بهبود سطوح مختلشدة این عامل مغزی در معتادان درحالترک استفاده کرد.
The purpose of this study was to compare the effect of 8weeks aerobic activity (closed skill) in a stable and predictable environment and soccer training (open skill) unpredictable and variable environment on the levels of brain-derived neurotrophic factor in recovered addicts. The research design was pre-test and post-test with control group. 45 males who addicted were the main subject matter of the methamphetamine, were randomly assigned to aerobic training, soccer practice and control groups.values brain-derived neurotrophic factor was measured before and after the end of the intervention. One-way covariance analysis was used for inter-group comparisons and the data were analyzed using SPPS version 24. The results of this study showed that eight weeks of aerobic training and soccer practice significantly increased the serum levels of brain-derived neurotrophic factor in recovered addicts compared to the control group (P <0.05). Also, there was a significant difference between the two groups of football practice and aerobic training by controlling the pre-test values between the post-test values for the benefit soccer training group (P <0.05). In general, according to the results of this study, aerobic activity and soccer training have been shown to increase levels of brain-derived neurotrophic factor in people with addiction to stimulants, and these exercises training, especially soccer training can be utilized to improve the disrupted levels of brain-derived neurotrophic factor in recovered addicts.
خلاصه ماشینی:
استاد رفتار حرکتی، دانشگاه خوارزمی تهران تاريخ دريافت: 24/02/1398 تاريخ پذيرش: 12/08/1398 چکیده هدف از انجام پژوهش حاضر، مقایسة اثر هشت هفته تمرین هوازی (مهارت بسته) در محیط ثابت و قابلپیشبینی و تمرین فوتبال (مهارت باز) در محیط متغیر و غیرقابلپیشبینی، بر سطوح عامل نوروتروفیک مشتق از مغز معتادان درحالترک بود.
نتایج پژوهش نشان داد که هشت هفته فعالیت هوازی و تمرینهای فوتبال باعث افزایش معناداری در سطوح نوروتروفیک مشتق مغزی سرم معتادان درحالترک نسبت به گروه کنترل شدند P < 0.
بهطورکلی و با توجه به نتایج پژوهش حاضر، بهنظر میرسد برنامة فعالیت هوازی و تمرینهای فوتبال موجب افزایش سطوح نوروتروفیک مشتق مغزی در افراد دارای اعتیاد به مواد محرک میشوند و میتوان از این نوع تمرینهای ورزشی بهخصوص تمرینهای فوتبال برای بهبود سطوح مختلشدة این عامل مغزی در معتادان درحالترک استفاده کرد.
فعالیتهای ورزشی موجب افزایش عملکردهای شناختی ازطریق سازوکارهای پیامرسان متعددی میشوند که به تنظیم مناسب BDNF بهخصوص در ناحیة هیپوکامپ بهعنوان قطب اصلی شکلگیری حافظه و یادگیری، منجر میشوند (16)؛ باوجوداین، تاکنون گزارشهای ضدونقیضی دربارة نقش ورزش در این نوروتروفین مشتق از مغز گزارش شده است که برخی شواهد حکایت از آن دارند که تمرینهای هوازی میتوانند باعث افزایش سطوح BDNF پلاسما شوند (15).
برچتولد و همکاران (35) نیز افزایش معنادار سطوح عامل نوروتروفیک مشتق از مغز سرم موشها پس از 14 روز تمرین هوازی را گزارش کردند که این افزایش تا پایان 90 روز دورة تمرینی ادامه داشت و همچنین، یک هفته پس از قطع تمرینهای ورزشی، مقدار آن نسبت به گروه کنترل بالا بود.