چکیده:
جشن ها ویژگی مشترک تمامی فرهنگ ها می باشد. جشن و آیین نوروز یکی از نماد های فرهنگ ایرانی است که با وجود زمان درازی که از عمر آن می گذرد، همچنان پابرجا مانده و ارزش های نهفته در آن از نسلی به نسلی دیگر منتقل شده است.پژوهش حاضر در پی تبیین شأن و جایگاه نوروز در نزد ایرانیان با تاکید بر شاهنامه می باشد، با طرح این پرسش که نوروز از قدیم تا کنون چه نقشی بر هویت ملی و یگانگی ایرانیان داشته است؟ برای پاسخ به این پرسش، اشارهای به اسطوره های مرتبط با نوروز خواهد شد و آنگاه جایگاه و شأن نوروز در نزد ایرانیان مورد بحث و بررسی قرار خواهد گرفت. نوروز در شاهنامه با همان روایتی میآید که رسمیت دارد و به شاهی انتساب مییابد که به رغم کوشندگی برای فراهم آمدن بی مرگی در شهر یاری خویش تسلیم مرگ میشود، یعنی جمشید. گروهی دیگر از پژوهشگران، بنیاد نوروز را به سیاوش قهرمان حماسی ایران نسبت می دهند و اعتقاد دارند که نوروز نماد بازگشت و زندگی ایزد شهید شونده گیاهی است که در باور مردم باستان هر ساله با آمدن زمستان میمیرد و به زیر زمین میرود و با آمدن بهار و سر سبز شدن گیاهان زندگی دوباره پیدا میکند. نوروز به عنوان کهنترین و برترین نماد فرهنگی ایران، آیینی مورد قبول و خوشایند برای تمام اقلیت های ایرانی است و به همین دلیل در مقوله نظم فرهنگی می تواند کارکرد مفیدی در جهت نزدیکی اقوام ایرانی و همبستگی ملی ایجاد کند.
خلاصه ماشینی:
گروهي ديگر از پژوهشگران ، بنياد نوروز را به سياوش قهرمان حماسي ايران نسبت مي دهند و اعتقاد دارند که نوروز نماد بازگشت و زندگي ايزد شهيد شونده گياهي است که در باور مردم باستان هر ساله با آمدن زمستان ميميرد و به زير زمين ميرود و با آمدن بهار و سر سبز شدن گياهان زندگي دوباره پيدا ميکند.
نوروز به عنوان کهن ترين و برترين نماد فرهنگي ايران ، آييني مورد قبول و خوشايند براي تمام اقليت هاي ايراني است و به همين دليل در مقوله نظم فرهنگي مي تواند کارکرد مفيدي در جهت نزديکي اقوام ايراني و همبستگي ملي ايجاد کند.
فرضيه پژوهش بر اين پاسخ استواراست که نوروز از قرون گذشته تاکنون تمام نسل هاي سرزمين ايران را فراتر از محدوده هاي قومي، زماني و مکاني به يک ديگر پيوند داده است و نماد همبستگي ملي ايرانيان به شمار مي رود و بخشي از هويت ملي و فرهنگي ايرانيان را مي سازد.
اگر چه در اوستا، يعني کتاب مقدس زرتشتيان و متون تفسيري آن ذکري از نوروز نيامده ، با اين حال در ديگر نوشته هاي بازمانده از ايران پيش از اسلام ، بارها از آن ياد شده و در زمره ي جشن هاي ديني دانسته شده است (بهرامي، ٥١:١٣٨٣).
"جمشـيد يـا جم " بي گمان از مشورترين شخصيت هاي روايات ايران باستان اسـت و پيشـينه وي حتـي بـه دوره هند و ايراني هم مي رسد، زيرا در وداها، کتاب مقدس هندوها، نيز نـام ايـن شخصـيت بـه صورت "يمه " (yama) آمده است (بهرامي، ٥٢:١٣٨٣).