چکیده:
تدوین الگوی اسلامی ایرانی پیشرفت بهطور پیشینی نیازمند نظریهای است که به ماهیت آن بپردازد و حدود و ثغور این الگو را روشن سازد. این نظریه محصول نگاه درجة دو به عرصۀ الگو است و احکام آن میتواند مبنای تدوین الگو قرار گیرد. لذا شیوۀ تحلیل در نظریهپردازی درمورد الگو، تعمقی فلسفی و نقدی مبناگرایانه است. در کتاب نظریۀ اسلامی ایرانی پیشرفت (اصول و عناصر) نویسندة محترم تلاش کردهاند مفاهیمی متعدد درباب پیشرفت اسلامی ایرانی را مطرح کنند و نهایتا اصول و عناصر اساسی این نظریه را برشمردهاند. در این نوشتار در دو قسمت انتقاداتی به این کتاب وارد شده است. اشکالات صوری و شکلی شامل بر طراحی کتاب و شیوۀ ارجاعدهی و کیفیت منابع استفاده شده و اشکالات محتوایی اعم از اشکالات وارد بر طرح کلی و اندیشۀ حاکم کتاب و مسائل مطرحشده در یکایک بخشهای کتاب است. باتوجهبه مسائلی که در کتاب مطرح شده است، کتاب حاضر را نمیتوان یک کتاب قوی و قابلاستفاده در حوزۀ نظریۀ پیشرفت اسلامی ایرانی تلقی کرد و استفاده از آن، چه بهعنوان یک کتاب حاوی نظریهای دقیق و چه بهعنوان یک کتاب درسی مشتملبر نظریات متنوع، محل اشکال جدی است.
The development of the Islamic Iranian pattern of progress requires, in advance, theories that address its nature and clarify the limits of this model. This theory is the product of a second view of the pattern, and its rules can form the basis of the pattern. Therefore, the method of analysis in the theory of modeling is a philosophical reflection and a fundamentalist critique. In the book Islamic and Iranian Progress Pattern Theory (Axioms and Elements), the author has tried to present several concepts about Islamic and Iranian progress and finally enumerated the basic principles and elements of this theory. In this article, two parts of this book have been criticized. Firstly, formal and visual flaws including the design of the book and the way it is referenced and the quality of the resources used. Secondly, given the issues raised in the book, the present book cannot be considered as a strong and usable book in the field of Islamic and Iranian progress theory, and its use, whether as a book containing precise theories or as a textbook containing various theories is problematic.
خلاصه ماشینی:
مقدمه کتاب نظریۀ اسلامی ایرانی پیشرفت (اصول و عناصر) نوشتۀ محقق محترم ، نیک بخـش حبیبـی، کتابی است که در عنوان خود دعوی ارائۀ نظریه ای درباب الگوی اسـلامی ایرانـی پیشـرفت را دارد.
این کتاب در هفت بخش مفصل نگاشته شده است : بخش اول : مفاهیم و نظریه ها؛ بخش دوم : مبانی و ارزش های تمدن ایرانی اسلامی؛ بخش سوم : محدودیت ها و قابلیت های نظام ملی؛ بخش چهارم : نهادهای اثرگذار در پیشرفت ملی؛ بخش پنجم : پیشرفت ملی و پیش ران ها؛ بخش ششم : مؤلفه های قدرت ساز ملی؛ بخش هفتم : قرآن ، اهداف ، و آرمان ها.
حال این پرسـش مطـرح مـیشـود کـه آیا این ساختار تحلیلی که بر محتوای کتاب سایه ای سـنگین انداختـه اسـت قابلیـت تحلیـل مناسبات توسعه و پیشرفت کشور را دارد؟ روشی که اصولاً برای تعیـین اسـتراتژی حرکـت در یک سازمان یا بنگاه اقتصادی طراحی شده است نه یک جامعۀ بـزرگ چگونـه مـیتوانـد توسعۀ کشور را برنامه ریزی کند؟ از این فراتر، آیا این روش نسبتی با ساختار حرکت ایرانـی اسلامی دارد؟ یا این که نویسندٔە محترم معتقدند میتوان این سـاختار و روش را بـر هرگونـه از نظام مدیریت اجتماعی تطبیق داد؟!
آیا میتوان با همین ساختار تحلیلی که در ایـن کتـاب درنظر گرفته شده است ، نظریۀ پیشرفت برای آمریکا یا منطقۀ اسکاندیناوی یـا هـر مسـئله ای بنیادین هم چون نظریۀ وحدت وجود یا نظریۀ تکامل تاریخ را نیز تحلیل کرد؟ اسلامیت الگو وابسته به اسلامیبـودن روش تحلیـل اسـت و لزومـاً پرهیـز از هرگونـه التقاط که موجبات بدعت در دین را فراهم مـیکنـد و نیـز پرهیـز از هرگونـه تحجـر و جمود که موجبات عدم انعطاف و عدم کارآمدی را فراهم میآورد، هـم بسـتگی کـاملی با اسلامیت روش دارد (زریباف ١٣٩٢: ١٢٩).