چکیده:
در میان براهین اثبات خدا، دلیل فطرت از مهمترین دلایل خداشناسی است که بر فطری بودن معرفت به خداوند در جمیع مخلوقات (به خصوص انسان) دلالت دارد. یکی از صریحترین آیات قرآن در دلالت بر خداشناسی فطری، آیۀ 30 سورۀ روم است. این آیه از عجین بودن ساختار وجود انسان با شناخت خداوند خبر میدهد. ملاصدرا با الهام از قرآن و حدیث و با بهرهگیری از مبانی عقلی و فلسفی خود، این گزاره دینی را مستدل کرده است. در این پژوهش سعی شده است به روش توصیفی ـ تحلیلی و با تکیه بر آراء ملاصدرا، تبیین فلسفی او از خداشناسی فطری تحلیل گردد تا جایگاه نظریۀ فقر وجودی معلول در بیان وی معلوم شود. ملاصدرا با تکیه بر اصل اضافه اشراقی ممکنات به واجب، تحلیلی وجودشناختی از این آموزه قرآنی ارائه داده است که بر اساس آن، حضور مخلوقات نزد خداوند و حضور خداوند نزد جمیع مخلوقات اثبات میشود. بر اساس تبیین وجودشناختی خداشناسی فطری نیز تلازم بین فقر وجودی و علم حضوری مخلوقات به خداوند و چگونگی دلالت آیۀ فطرت بر سیر خودشناسی به خداشناسی به دست میآید.
among the proofs of God’s proof, the reason of indigenous is one of the most important theological reasons which imply on the gnosis of God is indigenous in all creatures (especially human beings). One of the most explicit verses of the Qur'an in reference to innate theology is the verse 30 of Ar-Rum Sura. This verse reveals that the structure of human existence is linked to knowing God. Inspired by the Qur'an and hadith and using his rational and philosophical foundations, Mulla Sadra has justified this religious proposition. In and relying on Mulla Sadra’s comments and his philosophical explanation of innate theology, in order to ascertain the place of the theory of effected existential poverty in his expression. Mulla Sadra has provided an ontological analysis of this Qur'anic doctrine, relying on the extra-illumination principle of possibilities to the obligatory, which proves the presence of creatures before God and the presence of God for all creatures. According to the ontological explanation of innate theology, there is also a conflation between the existential poverty and the immediate apprehension of the creatures to God and how the verse of innate nature is implied in the course of self-knowledge to theology.
خلاصه ماشینی:
الف) تبیین نحوۀ حضور مخلوقات نزد خداوند (بر اساس نظریۀ فقر وجودی) ملاصدرا با اثبات ربط بودن وجود معلول به علت هستیبخش نشان داد که ذات پروردگار بر همۀ شئون ممکنات، احاطۀ وجودی دارد و تمام حقایق هستی، تعلق محض به خداوندند و هیچ استقلال و استغنایی در مقابل او ندارند و از آنجایی که احاطۀ وجودی و قیومی تنها در علت ایجادی نسبت به معلولش یافت میشود، خداوند بر تمام ماسویاللّٰه تسلط و قاهریت دارد؛ به این معنا که همۀ ممکنات در نزد علت خویش حاصل و حاضرند و خداوند به تمام مراتب هستی علم حضوری اکتناهی دارد (صدرالدین شیرازی، 1981: 1/114).
ب) تبیین نحوۀ حضور خداوند نزد مخلوقات (بر اساس نظریۀ فقر وجودی) طبق مبانی معرفتشناختی حکمت متعالیه، هر موجودی که دارای مرتبهای از علم و شعور باشد، به همان اندازه ذات حق را ادراک میکند و اگر به درستی خود را ادراک کند، چون حقیقت وجودیاش حیثیتی جز ربط و تعلق به خالق هستی نیست، خداوند را نیز به علم حضوری ادراک میکند و درمییابد که لحظهای نمیتواند مستقل از علت خود موجود باشد.
بنابراین انسان به عنوان اشرف مخلوقات به لحاظ وجودی اگر ذات خود را از حیث جایگاهی که در عالَم تکوین دارد، شهود نماید، نسبت به مخلوقاتی که در مرتبۀ وجودی پایینتری نسبت به او قرار دارند، به نحو کاملتری ذات واجب را شهود میکند؛ زیرا دانستیم که در مشاهدۀ حضوری تنها رابطه میان شاهد و مشهود، ارتباط وجودی است و بر خلاف علم حصولی که قوای ادراکی بین عالِم و معلوم واسطه میشود، در علم حضوریِ معلول به علت، هیچ واسطهای جز تعلق معلول به علت وجود ندارد و معلول به وجودش علت را مییابد، همچنان که علت نیز به وجود خویش از معلول آگاهی دارد.