چکیده:
این مقاله در صدد بیان حدود و ثغور قاعده پر کاربرد «لاتعاد» است و در همین راستا با طرح
چند مقدمه مشخص می کند مهمترین دلیل این قاعده، روایاتی است که مستفاد از آنها، صحت
عمل است. همچنین بررسی می کند که «لاتعاد»شامل عمد و عن علم می شود یا نه؟ در طی
واکاوی صورت گرفته این نتیجه به دست میآید که این کلام از حیث اثبات با ادله سازگار
نیست؛ بنابراین اگر جزئی عمدا ترک شود، عمل باطل است؛ ولی باید آن جزء فراموش شده قابل
تدارک باشد، اگر چه ثبوتا در برخی فروض قابل تصویر است.
خلاصه ماشینی:
همچنین بررسی میکند که «لاتعاد» شامل عمد و عن علم میشود یا نه؟ در طی واکاوی صورت گرفته این نتیجه به دست میآید که این کلام از حیث اثبات با ادله سازگار نیست؛ بنابراین اگر جزئی عمداً ترک شود، عمل باطل است؛ ولی باید آن جزء فراموششده قابل تدارک باشد، اگر چه ثبوتاً در برخی فروض قابل تصویر است.
پاسخ دوم: اگر در همه احکام، آنها را به عالمین اختصاص بدهیم، این حرف باطلی است؛ اما اگر در چند حکم محدود، آن را مقید به علم بکنیم، مشکلی ندارد و خود مشهور هم به آن قائل هستند، حتی محذور عقلی هم ندارد؛ زیرا شما جزئیت را در عرض همدیگر میبینید که با انتفاء یکی، کل منتفی میشود؛ پس اگر عمل باطل نشود خلاف قاعده است اما جزئیت، عرضی نیست، بلکه 8 جزء ثابت داریم که مشترک بین عالم و جاهل است که بقیه اجزاء در دل این 8 جزء هستند.
7. اشکال دوم آغا ضیاء لاتعاد نسبت به موارد عمدی شمولی ندارد و لاتعاد فی حد نفسه از دلالت بر صحت عمل در اخلال عمدی قاصر است، البته نه بیان مرحوم بروجردی، بلکه به این بیان که اعاده یعنی دوباره کاری حقیقی؛ یعنی اینکه عملی کاملاً از حیث اجزاء در خارج محقق شود، حال عمل موسوى خويى، سيد ابوالقاسم، موسوعة الإمام الخوئي، ج1، ص33.
در اینکه آیا لاتعاد عمد و عن علم را شامل میشود، به این نتیجه رسیدیم که از حیث اثبات با ادله سازگار نیست؛ پس اگر جزئی عمداً ترک شود، عمل باطل است ولو آن جزء فراموش شده قابل تدارک باشد، اگرچه ثبوتاً در برخی فروض قابل تصویر است.