چکیده:
بسیاری از مطالعات زبانی حاصل تحقیقات میدانی فردی یا گروهی محققان در جوامع زبانی گوناگون است. کتاب زبان، منزلت و قدرت در ایران نوشتة ویلیام اُ. بیمَن (William O. Beeman) نیز ازجمله پژوهشهای میدانی است که برمبنای زبان و درواقع زبان فارسی انجام شده است. گسترش دامنة مطالعاتی نویسندة کتاب تا جایی است که مسائل فرهنگی، اجتماعی، سیاسی، مردمشناسی (anthropological) و بخشهای مختلف دیگری از زندگی ایرانیان را بررسی کرده است. در نوشتار حاضر، پس از مطالعه، بررسی، و نقد کتاب زبان، منزلت و قدرت در ایران این نتیجه حاصل شد که کتاب مزبور حاوی تعبیرات، تفسیرها، و نظریهپردازیهایی دربارة جامعة ایران است که هرچند متکی به اصول علمی و در چهارچوب خاصی است، ازآنجاکه براساس جامعة زبانی کوچکی انجام شده خالی از ایراد نیست و در بعضی موارد کاملاً اشتباه است. در این میان، پارهای تحلیلهای بیمَن دربارة آداب و رسوم، فرهنگ، و زبان ایران را بررسی میکنیم. انتقاد مهمی که بر کتاب بیمن وارد است تعمیم یافتههای خود به کل ایران است. دربارة ترجمة کتاب نیز به این نتیجه میرسیم که انتخابی درست و ضروری بوده و بهدرستی انجام شده است.
Many linguistic studies are the result of individual field research or a group of researchers in different language communities. The book entitled, Language, Status and Power in Iran, written by William O. Beeman, is also amongst those field studies which is based on language and especially Persian language. The scope of the writer’s study is broaden to cultural, social, anthropological issues and different parts of Iranian life. Beeman’s book has some interpretations, and ideas of the Iranian society on scientific principles and in a specific framework; however, it is based on a small language community and it may have some problems. A number of issues and analyses of Iranian customs, culture, and language are examined. An important critique of this book is the generalization of Beeman’s book to the whole of Iran. Regarding the translation of the book, it should be mentioned that it was vital to be done.
خلاصه ماشینی:
در نوشتار حاضر، پس از مطالعـه ، بررسـی ، و نقد کتاب زبان ، منزلت و قدرت در ایران این نتیجه حاصل شد که کتـاب مزبـور حـاوی تعبیرات ، تفسیرها، و نظریه پردازیهایی دربارٔە جامعۀ ایران است که هرچند متکی به اصـول علمی و در چهارچوب خاصی است ، ازآن جاکه براساس جامعۀ زبانی کوچکی انجام شـده خالی از ایراد نیست و در بعضی موارد کاملاً اشتباه است .
آن ساحت اجتماعی و روان شناختی دست کم باورها و مفروضـات کاربران زبان دربارٔە موقعیت های زمانی، مکانی، اجتماعی، کنش هـای پیشـین ، جـاری، و آتی (زبانی و غیرزبانی) که بررویهم گفتمان را شکل میدهند و نیز وضـعیت دانـش و آگاهی و دقت و توجه افراد درگیـر در تعامـل اجتمـاعی را در بـر مـیگیـرد (بـه نقـل از بیمن ١٣٩٣: ١٠).
به همین دلیل ، بهتر است مترجم نیز، هـم چـون بخـش یادداشـت نویسـنده ، بخشی را باعنوان یادداشت مترجم به کتاب میافزود تا بدین وسـیله نکـات مـبهم یـا اشـتباه نویسندٔە اصلی را به خوانندگان گوش زد کند، همان طورکه بیمـن نیـز چنـین نکتـه ای را در بخش ٩ شمارٔە ١ (عاطفه و صـمیمیت در گفتمـان زبـان فارسـی) از فصـل یادداشـت هـای نویسنده با اعتراض به نقد دباشی به اثر خود بیان میدارد.
البته چنین نکاتی بر متـرجم کتـاب پوشیده نبوده و در پیش گفتار مترجم این گونه به آن اشاره شده است : تحلیل زبان در بافت فرهنگـیاش مسـتلزم آشـنایی نزدیـک بـا فرهنـگ موردمطالعـه و جذب شدن در آن است .