چکیده:
نرسه، فرزند شاپور اول ساسانی همواره خود را مدعی تاریخ و تخت سلطنت ساسانی میدانست. اما، بعد از مرگ شاپور اول بین سالهای 293-271 میلادی، به ترتیب چهار پادشاه با نام هرمزد اول، بهرام اول، بهرام دوم و بهرام سوم روی کار آمدند که اقتدار و شکوه اردشیر و شاپور اول ساسانی را نداشتند و قدرت در دست نجبا، اشراف و روحانیون زردشتی بود. در ادامه، نرسه، عمومی بهرام سوم در یک شورش توانست دست بهرام سوم را از سلطنت کوتاه کند و با کمک بزرگان و اشراف به قدرت دست یابد. بنابراین، نره درصدد این بود که در ارمنستان و بین النهرین مناطق بیشتری را تصرف و وسعت امپراطوری ساسانی را بیش از پیش گسترش دهد. اما نرسه از گالریوس، فرمانه سپاه روم شکست خود و حتی خانواده او در این جنگ اسیر شدند. پادشاه جدید نه تنها نتوانست اقدار ساسانیان را تحکیم بخشد؛ بلکه موجب تضعیف اقدار سیاسی و نظامی ساسانیان شد. این نوشتار با تکیه بر روش توصیفی-تحلیلی و با استفاده از منابع تاریخی، در ابتدا به چگونگی به قدرت رسیدن نرسه اشاره دارد. نگارنده با توجه به اهمیت روابط سیاسی-نظامی میان ساسانیان و رومیان که منجر به انعقاد صلح نصیبین شد، به این بخش توجه بیشتری داشته است.
Narseh, the son of Shapur I, always considered himself a candidate for the succession
of the throne of his father. However after the death of Shapur I, four kings
named Hormizd I, Bahram I, Bahram II and Bahram III ascended the throne in
between 271 and 293 AD; none of whom had the power and authority of Ardashir
and Shapur I, thus the nobles, aristocracy and Zoroastrian priests ruled. Narseh,
the uncle of Bahram III, overthrew him in a riot with the support of the nobles
and aristocracy, and ruled for a short period. Narseh sought to expand his empire
and take more portions of Armenia and Mesopotamia. He was defeated by
Galerius, the commander of the Roman troops and his family was captured. The
king not only could not enforce the power of the Sassanid dynasty, but weekend
its political and military authority. The present paper, using descriptive-analytical
method and history resources, aimed at exploring how Narseh took power. Due
to the importance of political and military relationships between the Romans and
Sassanians that resulted in Peace of Nisibis, special attention was paid to the topic
خلاصه ماشینی:
٤. حســين بــن محمــد ثعالبيمرغنــي، شــاهنامۀ کهــن ؛ پارســي تاريــخ غررالســير، برگــردان ســيد محمــد روحانــي، (مشــهد: دانشــگاه فردوســي مشــهد، ١٣٧٢)، ص ٢٩٥؛ تئــودور نولدکــه ، تاريــخ ايرانيــان و عرب هــا در زمــان ساســانيان ، ترجمــۀ عبــاس زريــاب خويــي، (تهــران : انجمــن آثــار ملــي، بيتــا)، ص ٦١٥؛ آرتــور کريستن ســن ، ايــران در زمــان ساســانيان ، ترجمــۀ رشــيد ياسـمي، (تهـران : دنيـاي کتـاب ، بيتـا، ص ٣٢٤؛ هـوار، ص ١٤٦؛ کلاوس شـيپمان ، مبانـي تاريـخ ساسـانيان ، ترجمـۀ کيـکاووس جهانـداري، (تهـران ، فـرزان روز، ١٣٩٠: ص ٣٢)؛ محمدجـواد مشـکور، ايـران در عهـد باسـتان ؛ در تاريـخ اقـوام و پادشـاهان پيـش از اسـلام ، (بي جـا: ســازمان انتشــارات اشـرفي، ١٣٦٣)، ص ٨٣ و بنگريـد بــه مقالـۀ کليمـا بـا عنـوان : Klima, O.
سـؤالي کـه ذهـن نگارنـده را بـه خـود مشـغول داشـته ، ايـن اسـت کـه چـرا در فاصلـۀ زمانـي بعـد از مـرگ شـاپور اول در سـال ٢٧١ م ، تـا بـه قـدرت رسـيدن شـاپور دوم در ســال ٣٠٩ م شــاهان ساســاني، بويــژه نرســه در در قبــال روميــان عمــلا در موضــع ضعـف و انفعـال قـرار داشـتند و در مقابـل روميـان بـا شکسـت روبـرو شـدند؟ فرضيـه اي کـه در اين جـا قابليـت ارائـه دارد، ايـن اسـت کـه شـايد شـاهان ساسـاني مثـل هرمـزد اول ، بهـرام اول ، بهـرام دوم ، بهـرام سـوم و نرسـه بـه جهـت نفـوذ روحانيـت زردشـتي و دخالـت درباريـان ، اشــراف و نجبــا در امــور داخلــي و خارجــي، موجبــات ضعــف و بيثباتــي ســلطنت ساســاني را فراهــم کردنــد.