چکیده:
تشکیک بهمعنای تمایز در میزان بهرهمندی از حقیقتی واحد و بازگشت وجه اشتراک به وجه امتیاز میباشد ملاک اتحاد تشکیک طولی حقیقت وجود و ملاک تمایز آن مراتب وجود در شدت و ضعف است. تشکیک عرضی در بین حقایقی مطرح میشود که یک رتبۀ وجودی دارند و ازلحاظ شدت و ضعف یکساناند، اما با یکدیگر تمایز دارند؛ تمایز در این مقام بهمعنای ماهیات و تشخیص افراد است. ازآنجاکه اصالت با وجود است، همة اقسام تمایز باید به وجود بازگردد؛ ازاینرو، تشکیک عرضی نیز به وجود باز میگردد که این نوشتار چگونگی بازگشت آن را براساس مبانی گوناگون اعتباریت بیان میکند. در تشکیک طولی ملاک تمایز مراتب وجود، و در تشکیک عرضی حدود وجود (در تمایز نوعی) و تشخص وجود (درتمایز افراد) است که درواقع هردو به وجود باز میگردد. البته باید این ملاک را براساس اقوال مختلف تشکیک یعنی تشکیک عامی، خاصی و خاص الخاصی نیز تطبیق کرد تا با یکدیگر اشتباه نشوند.
إن التشکیو هو بمعنی رجوع ما به الاشتراک إلی ما به الامتیاز، أو بعبارة أخری هو التمایز فی
مدی التمتع بحقیقة واحدة.
أما معیار التشکیو الطولی، فیتمثل فی اتحاد الحقیقة، ومعیار تمایز المراتب الوجودیة فیتجسد فی
الشدة والضعف. فی حین أن التشکیو العرضی یطرح فی الحقائق التی تقعف مرتبة وجودیة
واحدة، وتضاهی کل واحدة منها ما عداها من حیث الشدة والض عف، ولکنه ا فی الوقت نفسه
متمایزة، والتمایز هنا بمعنی اختلاف الماهیات وتشخیص الأفراد. ولما کانت الأصالة للوجود، فلابد
لرجوع التمایز بکل أنواعه إلیه، لذلو، فإن التشکیو العرضی یرجع إلیه، حیث سنتطرق إلی بیان
کیفیة رجوعه فی ضوء المبادئ المختلفة للاعتباریة.
بناء علی ما تقدم، فإن معیار التمایز فی التشکیک الطولی هو مراتب الوجود وفی التشکیک و
العرضی هو حدود الوجود) فی التمایز النوعی (وتشخص الوجود) فی تمایز الأفراد (، حی ث یرج ع
کل منهما، فی الواقع، إلی الوجود. وبالطبع، لابد لتطبیق ه ذا المعی ار علی الأق وال المختلفة فی
التشکیک و وأقسامها کالتشکیک و العامی، والتشکیک و الخاصی، والتشکیک و خاص الخاصی لأمن
الالتباس فیها.
Gradation means distinction in the level of enjoying a single truth and return of ‘sharing mode’ to ‘distinctive mode’. The criterion for unity is longitudinal gradation of truth of existence, and the criterion for its distinction is the orders of existence in intensity and weakness. Transverse gradation is applied in truths with an existential rank that are equal in intensity and weakness, but are distinguished. Here, distinction means individuals’ nature and distinction. Since existence has principality, all types of distinction must return to existence. Thus, transverse gradation returns to existence, and this article explains how it returns according to various tenets of conventionality.
In longitudinal gradation, the criterion for distinction is orders of existence, and in transverse gradation, the criterion is the limits of existence (in typical distinction) and individuation of existence (in individuals’ distinction). Both of them, in effect, return to existence. Of course, this criterion must be adjusted on the basis of various views on gradations, i.e. general gradation, specific gradation and specific of specific gradation, so that they are not confused
خلاصه ماشینی:
ملاصدرا و ديگر بزرگان فلسفه با ادلۀ فراواني اثبات ميکنند٢ آن حقيقتي که اصيل اسـت و عالم خارج را پر ميکند و منشأ اثراست وجود به شمار مي آيد، يعني مفهوم وجـود از واقعيت خارجي خبر ميدهد و مابه ازاي افراد عيني خارجي دارد و ماهيت چيستي مشـياي است ساختۀ ذهن ؛٣ به بيان ديگر، مي توان به اشياء اشاره کرد و گفت : «هـذا وجـود»، يعني موجود است ؛ در واقع وجودات حدودند.
اما تمايز آنها در ميزان بهره مندي از حقيقتي واحد نيست ؛ بلکه دو حقيقت مثـل اسـب و شـير در يک رتبۀ وجودي است و هيچ عليتي بين آنها نيست ؛ درواقع ، در اين حقـايق تمـايز در ماهيت است ،١ يعني دو حقيقت وجود که دراصل وجـود مشـترکانـد يـا تمـام ذات آنهـا متباين است يا فصل مختلف دارند؛ مثل انسان و اسب ، يا عوارض مختلف دارنـد، مثـل افـراد نوع مثل زيد و بکر.
عينيت : براساس اين ديدگاه ماهيت به عين وجود موجود خواهد بود، هرچند وجـود منحـاز مستقل از وجود ندارد، ولي حقيقتا از وجود خارجي انتزاع ميشود؛ به بيان ديگر، به تبع وجـود محقق خواهد بود؛ بنابراين ، ديدگاه تمايز عرضي به ماهيت است که بـه عـين وجـود موجـود است ؛ ازاين رو انواع مختلف که در يک رتبۀ وجود هستند به تبع ماهيـاتي کـه دارنـد (حقيقتـا داراي ماهيت هستند نه مجازا) از يکديگر متمايز ميشوند؛ مثل تمايز نوع انسان از نوع اسب .
براساس اين ديدگاه تشکيک عرضي که به ماهيت اسـت ، درواقـع بـه خـود وجود محدود است ؛ يعني وجودات محدود خود باعث تمايز در انـواع و افـراد مـيشـود کـه تصوير آنها در ذهن گونه هاي مختلف مثل انسان و اسـب و...