چکیده:
سیاست خارجی کشورها همواره در بطن نظام ارزشی و ویژگی های ملی حاکم بر آن ها شکل می گیرد که شکل دهنده هویت ملی آن ها به عنوان یک ملت - دولت است و در راستای تامین منافع ملی و دست یابی به اهداف کوتاه مدت، میان مدت و بلند مدت آن ها تیوریزه و عملیاتی می شود. هدف پژوهش حاضر این است که با بهره گیری از روش توصیفی - تبیینی و اتخاذ یک رویکرد مقایسه ای، در چارچوب نظریه مدل سیاست خارجی استراتژیک، به تبیین و بررسی نوع سیاست خارجی آمریکای ترامپ در قبال جمهوری اسلامی ایران و توافقات بین المللی بپردازد. همچنین در این مقاله پژوهشی به دنبال پاسخگویی به این پرسش اصلی هستیم که رویکرد تعارضی دونالد ترامپ در قبال توافقات بین المللی و خروج آمریکا از برخی از این توافقات مانند برجام، به منزله تغییر در استراتژی کلان سیاست خارجی آمریکا و تمایل این کشور به انزواگرایی در عرصه سیاست بین الملل می باشد یا خیر؟ فرضیه اصلی مقاله این است که این نوع رویکرد، صرفا تاکتیکی در راستای تغییر دادن اهداف استراتژیک سیاست خارجی کشورهای دیگر، اعم از دوست و دشمن آمریکا، با هدف پذیرش هژمونی آمریکا در عرصه سیاست بین الملل توسط آن ها و تثبیت جایگاه ابر قدرتی این کشور در نظام بین الملل می باشد. همچنین یافته های پژوهش نشان می دهد که ایران بایستی از طریق تنش زدایی با رقبای منطقه ای خود مانند: ترکیه و عربستان سعودی، ایجاد یک مکانیسم پولی و بانکی دوجانبه با اتحادیه اروپا مانند: ایجاد یک بانک سرمایه گذاری مشترک و ایتلاف سیاسی و اقتصادی با کشورهای عضو بریکس یک موازنه نرم علیه آمریکا ایجاد نماید.
The purpose of this paper is to investigate the division of water in the Nile River basin. Like the Middle East, the separation of water took place in the context of the greater political dissatisfaction inherited from the colonial era. In all cases, water scarcity has been the driving force. Security activists have always been decision-makers; in the case of the Tigris-Euphrates basin, NGOs and human rights activists have also emerged as security activists. The target audience in all cases included national and international public opinion, as well as decision-makers in donor countries, especially in the case of the Tigris-Euphrates and the Nile basins. Several security mechanisms have been used simultaneously in all cases. In the case of the West Bank, for example, the recruitment of resources (structural cuts) by joint water management committees (institutional cuts) went hand in hand. In all cases, language plays a vital role in the separation of water resources, especially in the case of Egypt and Israel, where the symbolic value of water and land is closely linked to the religious traditions inherited from ancient times.
خلاصه ماشینی:
همچنين در اين مقاله پژوهشي به دنبـال پاسـخگويي بـه اين پرسش اصلي هستيم که رويکرد تعارضي دونالد ترامپ در قبال توافقات بين المللي و خـروج آمريکـا از برخي از اين توافقات مانند برجام ، به منزله تغيير در استراتژي کلـان سياسـت خـارجي آمريکـا و تمايـل ايـن کشور به انزواگرايي در عرصه سياست بين الملل مي باشد يا خير؟ فرضيه اصلي مقاله اين است کـه ايـن نـوع رويکرد، صرفا تاکتيکي در راستاي تغيير دادن اهداف استراتژيک سياست خارجي کشورهاي ديگر، اعم از دوست و دشمن آمريکا، با هدف پذيرش هژموني آمريکا در عرصه سياست بين الملل توسط آن ها و تثبيـت جايگاه ابر قدرتي اين کشور در نظام بين الملل مي باشد.
با توجه به توضيحات ارائه شده هدف پژوهش حاضر اين است که با بهره گيري از روش توصيفي – تبييني و اتخاذ يک رويکرد مقايسه اي، در چارچوب نظريه مدل سياست خارجي استراتژيک ، به تبيين و بررسي نوع سياست خارجي آمريکاي ترامپ در قبال جمهوري اسلامي ايران و توافقات بين المللي بپردازد.
»(تبيين ،١٣٩٥: ٤) ترامپ به عنوان فردي که هيچگونه سابقه اجرايي در امور حکومتي نداشته و سالخورده ترين رئيس جمهور ايالات متحده محسوب ميشود، راهبردهاي روسايجمهور پيشين آمريکا در زمينه اشاعه ليبرال دموکراسي در جهان را که هدف اصلي آن تامين منافع و امنيت ملي آمريکا بود، شکست خورده و هزينه بر تلقي نموده و از اين رو «منافع » را هسته کانوني فلسفه تئوريک سياست خارجي خود قرار داده است و با تکيه بر قدرت عريان ، به دنبال تامين منافع و امنيت ملي آمريکاست .