چکیده:
یکی از محورهای مهم فلسفههای ناظر به علوم اسلامی، بهویژه علم اخلاق و فقه، شناخت مولفههای معرفتی هر دو علم و نیز تعامل و تاثیر متقابل چنین رشتههای علمی است. این دو علم، هرچند هر یک عهدهدار ساحت خاصی هستند، شباهتها و تفاوتهایی دارند که شایستة بررسی و تحلیل است. برایناساس، این پژوهش به بررسی و مقایسة مولفههای مهمی مانند شناخت گزاره (موضوع، محمول و مسئله) پرداخته است؛ امری که پرداختن به آن، قبل از ورود در هر علم و مباحث و دستیابی به مسائل آن، ضروری است. نگارنده با روش مقایسهای و با بهرهگیری از منابع مکتوب، به تحلیل و نسبتسنجی این مولفهها پرداخته و شباهتها و تفاوتها و نیز نقاط قوت و ضعف هر یک از این دو دانش فقه و اخلاق را آشکار کرده است.
One of the important pivots of the philosophies of Islamic sciences especially
ethics and jurisprudence (Fiqh) is the recognition of the epistemic components
of both sciences and interaction and reciprocal such effect of scientific fields.
Although each of these two fields covers a special area, they have similarities
and differences which are worth studying and analyzing. Accordingly, this
study examines and compares the important components, including recognition
of the proposition (subject, quality, and problem). This is necessary before
embarking on any science and discussion and to deliberating on its details.
Using comparative method and by reviewing the written sources, the author
analyzes and examines relation between them these components, and then
reveals the similarities and differences between fiqh and morality and identifies
the strengths and weaknesses in them.
خلاصه ماشینی:
با بررسی محمولات در گزارههای فقهی (اعم از تكلیفی مانند وجوب و حرمت، و وضعی مانند صحت و بطلان) و گزارههای اخلاقی (مانند درست، نادرست، خوب و بد) مشخص میشود كه هر دو از سنخ مفاهیم فلسفی هستند؛ مفاهیمی انتزاعی كه ممكن است نتیجة عمل (مثل ثواب و عقاب در فقه یا سعادت و كمال و عدم آن در اخلاق) یا رابطة انجام عمل، توسط مكلفین انتزاع شود؛ لكن تفاوت در این است كه محمولات در مباحث اخلاق، غالباً بر عقل تكیه دارند؛ ولی در مباحث فقهی بیشتر بر استنادات نقلی محكم میشوند؛ چون در مباحث اخلاقی، برخی بر این عقیدهاند كه مفاهیم اخلاقی از واقعیاتی حكایت میكنند كه عقل بسیاری از آنها را درك میكند؛ لذا مسائل اخلاقی مجموعهای از اخباریات توصیفی است؛ هرچند برخی دیگر قائلاند مسائل در مفاهیم اخلاقی انشائاتی هستند كه ممكن است از عقل ثابت شود یا ممكن است از سوی شارع متعال صادر شود (مصباحیزدی، 1370، ص 15-17).
در مقایسة مسائل فقهی با مسائل و گزارههای اخلاقی، آشكار میشود كه مسائل هر دو علم به ساحت عمل آدمی و رفتار بیرونی مكلفین مربوط میشود؛ لذا از این جهت گزارههای هر دو علم در ساحت حكمت عملی جای میگیرند؛ لكن یك تفاوت مهم آن است كه در اخلاق، آنچه موضوع برای مسائل و گزارههای اخلاق میشود، اعمال و رفتار آدمیان است؛ ولی در فقه، گاهی اشیا نیز موضوع حكم قرار میگیرند؛ مانند آب، خاك، طلا، نقره و حیوانات.