چکیده:
یکی از مهمترین نکاتی که در مورد مسائل علم اصول باید مورد توجه قرار گیرد ثمره مباحث است؛ در این نوشته به بررسی کلام سه تن از بزرگان علم اصول در مورد ثمره بحث صحیح و اعم میپردازیم. در مقایسه کلام این بزرگان دو ثمره مهم این بحث را مییابیم؛ یکی جواز اخذ به اطلاق در صورت شک در جزئیت و شرطیت است؛ مرحوم آخوند این مطلب را تنها ثمره بحث میداند و مرحوم نائینی نیز این ثمره را همراه با تفصیلاتی در جزئیات آن میپذیرد. ولیی شهید صدر با قبول این ثمره، آن را یک ثمره فقهی و نه اصولی میداند. ثمره دیگر این بحث اختلاف بین آن دو در جریان برائت یا اشتغال است که صحیحی باید قائل به اشتغال و اعمی قائل به برائت شود. مرحوم آخوند این ثمره را رد کرده و مرحوم نائینی و شهید صدر قائل به تفصیل در مسئله هستند.
خلاصه ماشینی:
ثمره اول مرحوم آخوند در بیان ثمره میفرمایند: در جایی که شک در جزئیت یا شرطیت شیءای در ماموربه شده باشد تمسک به اطلاق جایز نمیباشد زیرا احتمال دخیل بودن آن در صدق مسمی وجود دارد اما بنابر قول به اعمی در مواردی که احتمال دخیل بودن آن در مسمی نرود أخذ به اطلاق جایز است البته در أخذ به اطلاق در مقام بیان بودن لازم است کما اینکه در اخذ به تمامی اطلاقات در مقام بیان بودن شرط است و بدون آن نمیتوان برائت یا اشتتغال را ـ بنابر اختلاف مبنایی که در مساله است ـ در مساله دوران امر بین اقل و اکثر جاری کرد.
زیرا امر دائر بین اقل و اکثر است ولی اگر گفته شود جامع بسیط است حکم مساله به حسب اختلاف سنخ جامع بسیط میتواند بر پنج نوع باشد: نوع اول اینکه جامع بسیط مشکک باشد به نحوی که دارای مراتبی از شدت و ضعف باشد پس زمانیکه علم پیدا کنیم به اینکه مرتبه ضعیفه به واسطه نه جزء محقق میشود و مرتبه شدیده محقق نمیشود مگر با موجود بودن ده جزء و در اینکه آیا غرض تعلق گرفته است به مطلق جامع بسیط یا فقط به مرتبه شدیده شک داشته باشیم، این بحث از مصادیق بحث اقل و اکثر ارتباطی خواهد بود به این بیان که تعلق تکلیف نسبت به اصل تکلیف معلوم است ولی تعلق آن نسبت به مرتبه شدیده که فقط با ضمیمه جزء دهم محقق میشود معلوم نبوده، شک در اصل واجب داریم و نسبت به آن برائت جاری میکنیم و در جریان برائت فرقی در اینکه جامع مشکک مسبب از اجزاء در طول آنها باشد یا منطبق بر آنها باشد یا موجود به وجود آنها باشد نیست.