چکیده:
در جهان امروز، رسانه و پلیس با تاثیرگذاری بر افکار عمومی و ضمن تعامل خاصی که بین آنها بر قرار شده است؛ نقش مهمی در سیاستگذاری کیفری در کشورهای مختلف ایفا میکنند؛ به گونهای که نتیجه این تعامل در حوزههای مختلف تقنین، قضا و اجرا بر کسی پوشیده نیست. در کنار نقشآفرینیهای مثبت رسانهها در زمینه افزایش آگاهیهای عمومی در مورد وقایع مجرمانه، پیشگیری از وقوع یا تکرار آنها و نیز نحوه تعامل با نهادهای مختلف نظام عدالت کیفری، بویژه پلیس، گاه در اثر عملکرد نامطلوب آنها، محدودیت آزادی عمل کنشگران نظام یاد شده، عوامگرایی کیفری، اتخاذ رویکرد تقابلی، تشدید پاسخهای کیفری، هراسانگیزی اخلاقی و یا امنیتی کردن فضا در خصوص برخی جرایم را شاهدیم. لذا توجه به نقشآفرینی فعّال و اثرگذار رسانه در عرصه سیاست کیفری و نحوه تعامل مثبت و سازنده آن با نهاد پلیس موضوع مهمی است که باید ابعاد مختلف آن بررسی شود. تجربه کشورهای موفق در این زمینه، نشان میدهد که استحکامبخشی به نهادهای عدالت کیفری، تضمین استقلال قضایی، کنترل رسانه در امور کیفری، پرهیز از نمایش برنامهها یا پخش خبرهای غیر واقعبینانه یا سوگیری و گزینشگری رسانهای و سوقدهی آن به استفاده از برنامههای تحلیلی، ضمن تبیین علمی و منطقی موقعیت پلیس در رویارویی با وقایع مجرمانه، میتواند سیاست کیفری کشورها را از گرفتاری در دام شتابزدگی، واکنشهای احساسی، عوامگرایی کیفری و عملکرد خلاف اصول دادرسی عادلانه دور نگه دارد.
In today world, by impacting on public opinions an established interactions between them, Police and Media play a vital role in penal policymaking at different countries so that the outcomes of such interaction in different legislative, judicial and executive fields are not hidden for anyone. Alongside media positive role in improving public awareness on criminal acts, crime prevention and relapse and their interactions with different penal justice system entities especially police, sometimes, we are observing limitations on operations by actors of such system, penal populism, contrasting approaches, severe penal responses, ethical disgusting or making the climate security on some crimes due to their undesired performance. An important issue is to consider the media active and effective role playing in penal policy arena and positive and constructive interactions with police and to study its different aspects. The experiences by successful countries in this regard indicate that strengthening penal justice, securing judicial independence, media control in penal affairs, avoiding unreal programs and news or media orientation and selection, and leading them to use analytical programs along with logic and scientific clarification of police position in confronting with criminal occurrences can keep penal policy of countries from precipitance trap, emotional reactions, penal populism and performance against justice judgment principles.
خلاصه ماشینی:
از طرفی، نظام سزادهی مبتنی بر اصولی است که جهت تأمین دادرسی عادلانه و حفظ حقوق انسانی متهمین وضع شده و به اجرا درآمده است که در همۀ احوال رعایت آنها الزامی است؛ اما متأسفانه اغلب، تعامل پلیس و رسانه جهت تشدید کیفرها و تحتالشعاع قراردادن اصول عدالت کیفری عمل کرده است؛ در حالی که تشدید پیدرپی مجازاتها، مانند تورم در اقتصاد سبب کاهش اثر آن خواهد شد (موسویمجاب، ۱۳۸۷: 75) و برخلاف ظاهر، با توسعۀ جوامع به همان میزان که ارزش آزادی و زندگی بیشتر شده است، با مجازاتهای خفیفتر امکان حصول نتایج مدنظر فراهم خواهد شد (Christie, 1968: 172).
نتایج همکاری متقابل رسانه و پلیس در تقنین بر اساس اصل قانونیبودن جرم و مجازات و عدم امکان مجازات افراد بر اساس قانون لاحق (آزمایش، 1389) که در قوانین اساسی و عادی در ایران و سایر کشورها بر آن تأکید شده است، تغییر قوانین و مقررات در پی تحولات و وقایع جامعه امری پسندیده است؛ اما ضعف بزرگ قانونگذاری درخصوص وقایعی که بنا به هر دلیلی بهسرعت و با وسعت فراوان و با نوعی اطلاعرسانی رسانهها در جامعه منتشر میشود، خروج از حالت معمول و معقول، شتابزدگی و در عین حال عدم جامعنگری و دوری از اصل کیفیبودن و بیتوجهی به علل و ریشههای وقوع جرائم است که در اسلام توجه ویژهای به آن شده و نیز اصول پذیرفتهشدۀ حقوق کیفری و از آن مهمتر، قرارگرفتن در دام ابزارگرایی کیفری است.