چکیده:
در مطالعه حاضر بهمنظور پایش و پیشیابی اثر تغییرات اقلیمی بر الگوی طراحی بیوکلیمایی، یک مطالعهی مقایسهای بین مشهد و مادرید با یک تیپ تقریباً مشابه اقلیمی، انجامشده است. در این پژوهش بهمنظور مدلسازی طراحی بیوکلیمایی از دو سری زمانی دادههای اقلیمی استفادهشده است. دادههای پایه این مقاله مربوط به دوره 1990 تا 2010 بوده و از پایگاه دادهای نرمافزار متئونورم استخراج گردیده و بهمنظور ریزمقیاس نمایی و پیشیابی دادههای اقلیمی مؤلفههای تابش، دما، سرعت باد و رطوبت نسبی خروجیهای مدل گردش عمومی جو HadCM3، از نرمافزار CCWorldWeatherGen استفادهشده است. لازم به توضیح میباشد که سناریوی مورداستفاده در این تحقیق، سناریوی A2 است. یافتههای این تحقیق نشان دادند که میانگین دمای سالانه برای دهه 2050 و 2080 نسبت به دههی حاضر، به ترتیب برای مشهد به میزان 0.3 و 1.7 درجه سانتیگراد و برای مادرید 1.6 و 3.2 درجه سانتیگراد افزایش خواهد داشت و از طرف دیگر تغییرات افزایشی رطوبت نسبی دهههای 2050 و 2080 در قیاس با دوره پایه به ترتیب برای مشهد شامل 6.75 و 7 درصد و برای مادرید نرخ افزایشی آن شامل 11.08و 11.17 درصد خواهد بود. درمجموع برآیند تغییرات اقلیمی دهههای آینده منجر به تغییر در راهکارهای طراحی بیوکلیمایی ساختمانها برای هر دو شهر مطالعاتی خواهد شد. اما وجه مشترک برای هر دو منطقهی مطالعاتی با توجه به تغییرات اقلیمی آینده، درصد کاهش ایام نیاز به تأمین استراتژیهای طراحی بیوکلیمایی در بخش گرمایشی میباشد. اما در بخش استفاده از راهکارهای بیوکلیمایی سرمایشی، افزایش نیاز به این استراتژیها برای مادرید قابلملاحظه بوده و اما در مشهد تنها نیاز در استفاده از سایبان برای پنجرهها افزایش نشان میدهد و استفاده از سایر راهکارهای سرمایشی دارای روند کاهشی میباشند.
In the present study, in order to monitor and predict the effect of climate change on the bioclimatic design pattern, a comparative study was conducted between two different geographic regions, Mashhad, in the Mediterranean region and Madrid in Spain in Europe with a similar cold desert climate type. In this study, in order to model the bioclimatic design, there have been used two time sets of climatic data. The base data in this paper are from 1990 to 2010 and extracted from the Meteororm software database. In order to evaluate downscaling and preliminary forecasting of the climate data of some components including radiation, temperature, wind speed, and relative humidity of the atmosphere general circulation model outputs HadCM3, there is used CCWorldWeatherGen software. In this software, in order to investigate the downscaling of large outputs of the atmosphere general circulation model GCM, there is used MORPHING Method. The outcomes of the present study showed that the average annual temperature for the 2050s and 2080s will increase by 0.3 and 1.7 C° for Mashhad and 1.6 and 3.2 C° for Madrid and, on the other hand, the relative humidity changes of the 2050s and 2080s, compared to base period, will be 6.75 and 7 percent for Mashhad, and 11.08 and 11.17 percent for Madrid. Totally, the consequent of climate changes in future decades will lead to a change in the bioclimatic design patterns of building for both studied cities. In general, for both areas of study, due to future climate changes, it is necessary to reduce the consumption level of energy by providing bioclimatic design strategies in the heating sector. But for bioclimatic strategies in cooling sector, the need for these strategies in Madrid is significant, but in Mashhad, only sunshade for windows is significant and the use of other cooling strategies has a decreasing trend.
خلاصه ماشینی:
2 درجه سانتیگراد افزایش خواهد داشت و از طرف دیگر تغییرات افزایشی رطوبت نسبی دهههای 2050 و 2080 در قیاس با دورۀ پایه به ترتیب برای مشهد شامل 6.
درمجموع برآیند تغییرات اقلیمی دهههای آینده منجر به تغییر در راهکارهای طراحی برمبنا ساختمانها برای هر دو شهر مطالعاتی خواهد شد، اما وجه مشترک برای هر دو منطقۀ مطالعاتی با توجه به تغییرات اقلیمی آینده، درصد کاهش ایام نیاز به تأمین استراتژیهای طراحی برمبنا در بخش گرمایشی است، اما در بخش استفاده از راهکارهای برمبنا سرمایشی، افزایش نیاز به این استراتژیها برای مادرید قابلملاحظه بوده، اما در مشهد تنها نیاز در استفاده از سایبان برای پنجرهها افزایش نشان میدهد و استفاده از سایر راهکارهای سرمایشی دارای روند کاهشی میباشند.
جدای از نقش ایران در انتشار گازهای گلخانهای، تأثیرپذیری ایران از تغییرات اقلیمی دهههای کنونی و پیش روی بهعنوان معضل دیگری شناخته میشود، بهطوریکه مطالعات مختلفی درخصوص تأثیرگذاری تغییر اقلیم بر دگرگونی روند پارامترهای اقلیمی در سطح ایران انجامشده است (زارع نیستانک و همکاران، 2014a,b، دهوردی و همکاران، 2014، جعفری و همکاران، 1397)؛ اگرچه کشور اسپانیا در قیاس با ایران، در جایگاه پایینتری با توجه به رتبهی 25 آن در سطح جهان ازلحاظ انتشار دیاکسید کربن و گازهای گلخانهای قرار دارد، اما آمار موجود گویای روند افزایشی انتشار دیاکسید کربن این کشور برای دورۀ 1970 تا 2017 بوده است (الیور، 2017).
17 درصد نسبت به دورۀ پایه بوده است، اما تغییرات افزایشی دما و رطوبت نسبی برای هر دو ایستگاه نشان از تغییر الگوی اقلیمی این دو شهر در دهههای آینده است.