چکیده:
«خود» و «دیگری» دو مفهوم برساخته اجتماعیاند و پیشینیه فرهنگی و تاریخی ملل مختلف و ایدیولوژیهای حاکم بر جوامع در تغییر ماهیت این دو مفهوم، تعریف آنها همچنین، نوع ارتباطشان با هم تاثیرگذار است. مواجهه ایران با تمدن غرب در عصر قاجار، بهعنوان مهمترین پدیده فرهنگی تاریخ ایران پس از مواجهه آن با اسلام، «خود» ایرانی را دربرابر «دیگری» اروپایی قرار داد و تاثیر فراگیر این رویارویی موجد تحولاتی گسترده در شاکله فرهنگ و اجتماع ایرانیان گردید و هویت جامعه ایرانی را دستخوش تحولاتی بیسابقه کرد. عبدالرحیم طالبوف یکی از پیشگامان تجددخواهی در ایران عصر مشروطه بود که با آثارش زمینه بازنگری به «خود» و «غیر» را فراهم آورد. این مقاله به روش توصیفی تحلیلی و با تمرکز بر آثار مکتوب طالبوف به دو پرسش پاسخ میدهد: ۱. «خود» و «دیگری» در آینه مکتوبات طالبوف چگونه انعکاس یافتهاند؟ و ۲. نقش طالبوف در توسعه فرهنگی اجتماعی جامعه آشوبزده ایران روزگار خویش چه بوده است؟ فرضیه پژوهش نیز به شرح زیر است: تجربه زیسته در سپهر فرهنگی جامعهای «غیرخودی»، جسارت «خود» را در پذیرا شدن «غیر» تقویت میکند. همچنین، حفظ هویت متضمن بقای فرهنگ و باورهای اجتماعی است. نتایج این بررسی نشان میدهد طالبوف، با بهتصویر کشیدن «خود جامعه ایرانی» و نمایاندن تفوق «دیگری غرب» در آثارش، بهرغم تلاش برای ایجاد تزلزل در ارکان گفتمان سنتی دوران قاجار و قدرت یافتن گفتمان غربگرایی، بهدلیل تاکید بر حفظ هویت ایرانی نقش تحولآفرینی در عرصههای فرهنگی و اجتماعی ایران دارد.
خلاصه ماشینی:
نتایج این بررسی نشان میدهد طالبوف با به تصویر کشیدن «خود جامعه ایرانی» و نمایاندن تفوق «دیگری غرب » در آثارش ، به رغم تلاش برای ایجاد تزلزل در ارکان گفتمان سنتی دوران قاجار و قدرت یافتن گفتمان غرب گرایی، به دلیل تأکید بر حفظ هویت ایرانی نقش تحول آفرینی در عرصه های فرهنگی و اجتماعی ایران دارد.
این مقاله برگرفته از رسالۀ دکتری خانم فاطمه کواشی از دانشگاه آزاد اسلامی ، واحد تهران جنوب ، با عنوان ««خود» و «دیگری » در آثار میرزا ملکم خان ناظم الدوله و عبدالرحیم طالبوف از منظر مطالعات فرهنگی » است .
از یک سو جلوه گری جلال و جبروت بی بدیل غرب ، تحولات رخ داده در وضع تولید و مصرف ، افزایش فوق العاده ثروت و پیشرفت های درخشان فن و دانش اروپا و از سوی دیگر غلبه حس نیازمندی ایرانیان بــه اخذ صنعت و تمدن «دیگری » به مثابه تنها راه برون رفــت از معضلات عدیده ، در پی ناکامی ها و ِ شکست ها، شیوه تقلید و اقتباس از سبک زندگی سیاسی و اجتماعی مغرب زمین را رواج داد و مختصات فکری ، فرهنگــی ، اخلاقی و معنوی جامعه ایران را متحول کرد.