چکیده:
ادبیات تطبیقی با کنار هم قرار دادن افراد، افکارو آثار، بستری برای روشنفکری فراتر از مرزهای یک ادبیات فراهم کرده است. دراین تحقیق دو اثر معرفی شده از دو نویسنده ،در دو نقطه دور از هم از منظر شخصیت پردازی و فضا سازی به عنوان دونوع از مهمترین عناصر رمان با هم مقایسه می شوند تا وجوه اشتراک و تفاوت های این دو از نظر موضوع آرمانشهر حیاتی و جلوه نمایی آن معرفی شوند. ساعدی با انتخاب شخصیتی گریزان از زندگی پر قیل و قال شهری به فضای داستان یعنی روستای تاتار خندان نقل مکان می کند و قهرمان هوکسلی از دنیای مرفه ساختگی به زندگی پر از مشقت واقعی بر می گردد. هر دو از منظر آرمانشهر زندگی و حیات پراز رنج روحی و دغدغه ی زندگی، برای حصول آرمانشهر زندگی خود در فضای بستر سازی شده قهرمانان ،داستانی خلق میکنند تا از این طریق تسخیر تم مورد نظر برایشان میسر شود.معرفی جلوه های ذهنی، مکانی و فلسفه حیاتی این شخصیت ها و فضای فیزیکی تلاش آن ها در کشمکش درونی و بیرونی و تجلی آنها در این دو رمان و توجیه آنها از منظر تئوری آشوب هدف این تحقیق بوده تا مشترکات تم، تفکر حیاتی و نحوه تلاش این دو نویسنده در قالب ژانر رمان پیش رو گذاشته و فضای نویسندگی داستان نویسان شرقی و غربی در کنار هم مقایسه شود. تحقیق، اتوپیای اجتماعی مشترک دو نویسنده از منظر دوالمان معرفی شده را بر حول لولای تئوری آشوب تایید و نشان می دهد
خلاصه ماشینی:
ارائه وجه تشابه اين دو نويسنده ازنظر ويژگيهاي پست مدرن ، اينکه اين دو نويسنده چگونه از قاب رمان مضمون مشترک را تسخير مي کنند و اينکه رويکرد اين دو نويسنده در خلق موضوع از منظر تئوري آشوب قابل توجيه است يا خير موضوعاتي هستند که اين تحقيق با استفاده از روش تحليلي-کيفي و بر مبناي تحليل محتوايي درون و نظريات بيروني و همچنين عناصر و اطلاعات متني که از متن دو داستان و ديدگاه هاي ديگران گرفته شده است ، در پي يافتن جواب آن ها است .
هر دو نويسنده با تکيه بر خلق رمان هاي ضد اتوپيايي با رديابي اين اصول تئوري آشوب ، در پي ظهور اتوپيايي هستند که حيات خود را بر مبناي آن توجيه کنند، حيات مورد انتظار خود را معنا يا ديگر معنا کنند، از بيمعنايي به معني برسند، هدف آن ها از خلق داستان ضد اتوپيايي درواقع نهادينه کردن اين طريقه معني کردن حيات در عصر مدرنيسم و آستانه ي پست مدرنيسم و تسهيل در احيا شدن اتوپياي موردنظر آن ها است .
فلسفه ي خلقت انسان در عصر به اصطلاح مترقي، در خوش گذراني محض تعريف شده است که اين خود نوعي امپرياليسم و استعمار انساني جديد قلمداد ميشود (جلوه هاي عجيب ) و به طور غيرمستقيم از کشمکش هاي ملي و بين المللي رقم زنندگان چنين پديده هايي حکايت دارد (انطباق پويا).
- Comparative Analysis DignityOfAbuSa'id Abolkhair and Sheikh Ahmed Jam (Based on the books Asraraltvhyd and Maghamat Zhendeh pill) Abstract Dignity as a violation of the principles of Sufism that is used outside the range of normal human power has always been a contentious issue between Sunni Islam and Sufism.