چکیده:
یکی از مطرحترین نظریههای سینمایی درباره عناصرسینما و زیباشناسی خاص سینما که با ارائه مفاهیمی چون گرامرو نحوسینمایی بسیار ستایش شده است, نظریه زیبا شناسی سینمایی استفان شارف است. مساله ای که مقاله حول آن شکل گرفته این است که روش شناسی شارف از فراگیری و جامعیت برای تحلیل تمامی گونه های سینمایی برخوردار نیست ؛ ازجمله اینکه در روششناسی شارف ,که بسیار بر تجزیه و تحلیل سکانس ها و صحنه ها و نماها با دقتی مضاعف و علمی استوار است ,گاهی آن مازاد موجود در یک فیلم به مثابه یک گشتالت یا هیات و کلیت؛ یعنی آنچه کلیت ارگانیک فیلم افزون بر مجموع ریاضی گون آن به دست میدهد, از دست میرود. پرسش اصلی این است که چرا گروهی از فیلمها حتی نزد مخاطبین خاص محبوب میشوند که تحلیلهای مبتنی بر روش شناسی شارف آنها را از شمول فیلمهای واجد زیباشناسی سینمایی خارج دانسته و حتی بیارزش محسوب میکند؟ وجه نادیده انگاشته شده فیلمهای کالت توسط شارف کدام است؟ پدیدار شناسی سینمایی چه راه حلی برای این کاستی ارائه می دهد؟ مقاله تلاش میکند با استفاده ازروش تحلیلی-توصیفی با رویکرد پدیدارشناسانه نشان دهد که هرچند در زمینه تاثیرگذاری وثمر بخش بودن آموزههای شارف برنخبگان سینمایی بامدافعان این روش شناسی همنظر است ؛ امّا نمیتوان برنابسندگی این روش شناسی تحلیل وتجزیه شکل گرایانه/ ساختگرایانه متون سینمایی وتعریفش از زیباشناسی سینمایی درمواجهه با بخش بزرگی ازآثار و محصولات سینمائی چشم پوشید. هدف مقاله نشان دادن اهمیت ادراک حسی وتجربه ی زیسته به مثابه بنیاد زیباشناسی درارزشداوریِ فیلمهای کالت است , براین اساس مقاله نظریات رئالیستیِ تماشاگر –محور ِپدیدارشناسان سینمایی چون آلن کازبیه و ویویان سابچک رابه عنوان بدیلی برای روش شناسی شارف یا هرنوع نگاه ساخت گرایانه ناب درتحلیل فیلمهای دارای طرفداران کالت ،که بیشترحول تجارب فردی یا ایدئولوژیهای خرده فرهنگی فرقه هاوگروههای کیش پرست، ونه هماهنگی وزیبائی کلاسیک و شکل و ساختار شکل میگیرند، معرفی میکند.
One of the most significant cinematic theories in the field of cinematic elements and aesthetics which has earned a huge admiration and attention, by introducing concepts like cinematic grammar and syntax, is Stefan Scharff's Cinesthetics.It seems that this Theory is not comprehensive in the case of all types and genres of motion picture industry,because of the extreme application of some precise mathematic-like methods which neglect the excesses of a movie as a Whole(Gestalt).The main question is why some kind of movies that did not matcu with Scharff's criteria are popular among even cinema's elite audiences? The Authors have tried in this paper by applying a semiological/etymological analysis of "aesthetic" term to highlight the point that even though they are agreed with the supporters of Sharff's methodology in the case of the impact and efficiency of Sharff's lessons on cinematic elites, the inadequacy of this formalistic/constructivist methodology in film analysis and Sharff'sCinesthetics definition of a large amount of motion pictures or cinematic products is not negligible. The authors infer to the sensual perception and lived experience as the basis of aesthetic. Therefore in regards to realistic"spectator-centric" opinions, the paper introduce cinematic ideas of cinematic phenomenologists like Alan Casebier and Vivien Sobchack as an alternative of Sharff's or any pure constructivist view in the case of Cult movies studies, movies which have biased fans or followers -and created on the basis of personal experiences or subcultural ideologies of cult followers and is not related to harmony ,classic beauty and forms or structures .
خلاصه ماشینی:
پرسش اصلی این است که چرا گروهی از فیلم ها حتی نزد مخاطبین خاص محبوب میشوند که تحلیل های مبتنی بر روش شناسی شارف آن ها را از شمول فیلم های واجد زیباشناسی سینمایی خارج دانسته و حتی بیارزش محسوب میکند؟ وجه نادیده انگاشته شده فیلم های کالت توسط شارف کدام است ؟ پدیدارشناسی سینمایی چه راه حلی برای این کاستی ارائه میدهد؟ مقاله تلاش میکند با استفاده از روش تحلیلی-توصیفی با رویکرد پدیدارشناسانه نشان دهد که هرچند در زمینه تأثیرگذاری و ثمربخش بودن آموزه های شارف بر نخبگان سینمایی با ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ ١ دانشجوی دوره دکتری پژوهش هنر، دانشکده پژوهش های عالی هنر و کارآفرینی، دانشگاه هنر اصفهان (نویسنده مسئول ).
هدف مقاله نشان دادن اهمیت ادراک حسی و تجربه زیسته به مثابه بنیاد زیباشناسی در ارزش داوری فیلم های کالت است ، براین اساس مقاله نظریات رئالیستی تماشاگر –محور پدیدارشناسان سینمایی چون آلن کازبیه و ویویان سابچک را به عنوان بدیلی برای روش شناسی شارف یا هر نوع نگاه ساخت گرایانه ناب در تحلیل فیلم های دارای طرفداران کالت ، که بیشتر حول تجارب فردی یا ایدئولوژیهای خرده فرهنگی فرقه ها و گروه های کیش پرست ، و نه هماهنگی و زیبایی کلاسیک و شکل و ساختار شکل میگیرند، معرفی میکند.