چکیده:
به دنبال وقوع اعتراضات مردمی در جنوب غربی آسیا پس از سال 2010 میلادی، ایالاتمتحده بهعنوان یکی از بازیگران عمده ذینفع در این منطقه استراتژیک با اوضاع جدیدی مواجه شد. نظم آمریکایی موجود در منطقه به دنبال این اعتراضات به چالش کشیدهشده و برخی از متحدین آمریکا که حکومتهای غیر دموکراتیک داشتند، ساقط شدند و تحلیلگران سیاست خارجی آمریکا نظرات گوناگونی در خصوص نحوه مواجهه این کشور با موج دموکراسیخواهی در منطقه ابراز کردهاند که طیفی از نظرات خوشبینانه تا بدبینانه را در برمیگیرد. آنچه در این پژوهش مورد پرسش قرار گرفته این است که چگونه میتوان به تحلیل درستی از استاندارد رفتاری آمریکا در قبال حوادث اخیر منطقه دست یافت؟ در پاسخ، این فرضیه مطرح شد که استانداردهای دوگانه رفتاری ایالاتمتحده در کشورهای منطقه نشاندهنده انصراف از هژمونخواهی و روی آوردن به راهبرد موازنهسازی است و بارزترین نمود این راهبرد را میتوان در سوریه و بحرین مشاهده کرد. برای تأیید فرضیه از روش مقایسهای بهره گرفته شد و یافتههای بهدستآمده نشان از آن دارند که آمریکا در شرایط کنونی امکان تداوم وضعیت هژمونیک در منطقه را از دست داده و به جای آن از ابزارهای موازنهساز سیاسی، دیپلماتیک و مالی خود در جهت تضعیف رقیبی همچون سوریه استفاده کرده است و همزمان با همین ابزارها، بحرین متحد خود را تقویت کرده است. همچنین علاوه بر وضعیت این دو کشور، حفظ موازنه قدرت در کل منطقه نیز مورد نظر آمریکا بوده که این هدف با حمایت از رژیم صهیوینستی و عربستان در مقابل جلوگیری از نفوذ ایران و روسیه در منطقه پیگیری شده است.
Following the aftermath of the Middle East Democratic transformation after 2010, the United States faced a new challenge as a major player in this strategic area. The American order in the region has been challenged following these protests, and some US allies in a region where non-democratic regimes have failed. American foreign policy analysts have expressed a variety of views on how the country faced a wave of democratization in the region, including a range of optimistic views (claiming US support for democracy), pessimistic (based on US opposition to democracy in the region). What has been questioned in this research is how can we get an accurate analysis of the American standard of conduct towards democracy in the region? In response, it was hypothesized that the United States' dual standards of behavior in the countries of the region are rooted in a policy of strategic balance, and the most striking feature of this strategy can be seen in Syria and Bahrain. The findings show that, on the Security Council and beyond, the United States has used its diplomatic, financial and military tools to weaken Syria, while at the same time it has strengthened the Bahraini government with the same tools. In addition to the situation in both countries, maintaining the balance of power in the entire region was also sought by the United States, which has been pursued with the support of Israel and Saudi Arabia against the deterrence of Iran and Russia in the region.
خلاصه ماشینی:
مقاله پژوهشي: چرخش راهبردي سياست خارجي آمريکا در جنوب غربي آسيا از هژمون طلبي به موازنه سازي : مطالعه مقايسه اي سوريه و بحرين (٢٠١٨-٢٠١٠) محسن اسلامي ١ و حجت داوند 2 تاريخ دريافت : ١٣٩٧/٧/٨ تاريخ پذيرش : ١٣٩٧/١٢/٠٩ چکيده به دنبال وقوع اعتراضات مردمي در جنوب غربي آسيا پس از سال ٢٠١٠ ميلادي ، ايـالات متحـده بـه عنـوان يکي از بازيگران عمده ذي نفع در اين منطقه استراتژيک با اوضاع جديدي مواجه شد.
آنچه در اين پژوهش مورد پرسش قرار گرفته اين است که چگونـه مـي تـوان بـه تحليـل درسـتي از استاندارد رفتاري آمريکا در قبال حوادث اخيـر منطقـه دسـت يافـت ؟ در پاسـخ ، ايـن فرضـيه مطـرح شـد کـه استانداردهاي دوگانه رفتاري ايالات متحده در کشورهاي منطقه نشان دهنده انصـراف از هژمـون خـواهي و روي آوردن به راهبرد موازنه سازي است و بارزترين نمود اين راهبرد را ميتوان در سوريه و بحـرين مشـاهده کـرد.
اما با وقوع تحولات جديد در منطقه غرب آسيا پس از سال ٢٠١٠ ميلادي به نظر مـيرسـيد بار ديگر سياست هاي مبتني بر موازنه سازي و حمايت از متحدين به عنوان راهبردي عملياتيتـر و کم هزينه تر در دستور کار سياست خارجي آمريکا قرار گرفته است که سعي ميشود ابعـاد آن بـا مطالعه اي مقايسه اي از عملکرد آمريکا در سوريه و بحرين توضيح داده شود.
همچنين دولت آمريکا در سال ٢٠١٢ ميلادي از عزم خود براي ايجاد يک دفتر آژانـس توسعه بين المللي جهـت برنامـه ابتکـارات انتقـالي سـوريه بـه کنگـره خبـر داد کـه در آن هزينه هاي اوليه آن ٥ ميليون دلار برآورد گرديده است و هدف آن حمايت ايالات متحـده از تغيير نظام سياسي سوريه در بلندمدت است (احمد خان بيگي ،١٣٩٢: ١٠٢٠).