چکیده:
یکی از راه های شناخت و بررسی ابعاد هنری آثار ادبی پیشینیان، وارد شدن به دنیای حکایت ها و قصه های به کار رفته در آنهاست. کتاب تعلیمی ـ عرفانی مقالات شمس تبریزی از آثاری است که در آن آموزه های عرفانی و اخلاقی با کمک گرفتن از حکایات و قصه ها بیان و تشریح شده است. در این مقاله که فشرده ای از دستاوردهای یک پژوهش است با استفاده از روش توصیفی ـ تحلیلی، قواعد حاکم بر قصه ها و حکایاتی که در مقالات شمس آمده است، بررسی و توضیح داده می شود که شمس تبریزی ـ آگاهانه یا ناخودآگاه ـ تا چه حد به عناصر داستانی که در ادبیات داستانی معاصر مطرح می شود، پایبند بوده است. از این رو، مهم ترین عناصر داستانی مانند روایت، زاویه دید، گفت و گو، شخصیت، لحن، درونمایه و صحنه در بررسی حکایات شمس تبریزی طرح و به مباحث مرتبط با آنها در تحلیل قصه ها توجه می شود.
One of the ways to learn about the works of art in the past، is to investigate the stories used in them. Preaching – the mystic book of Maghalat by Shams Tabrizi is among the works in which ethical and mystic advices are explained in the form of stories. This paper is the result of a crash study conducted through analytic-descriptive method، the rules used in Shams Tabrizi's work which he used intentionally or unintentionally and also it indicates to what extend it has been saved in the contemporary literature. That is why we have put the stories of Revayat، Zavieye Did، Goft-o-Goo، Shakhsiat، Lahn، Daronmayeh and Sahneh in studying SAhams Tabrizi's Story on sharp focus.
خلاصه ماشینی:
از این رو، به دلیل وجود واسطه در روایت قصه، خواننده مقداری از جهان داستان دور میشود: اما شمس در روایت با استفاده از ابزار نشان دادن، راوی را حذف میکند و رشتۀ قصه را به دست شخصیتها میسپارد تا با گفت و گوی خود، خواننده را از حوادث داستان مطلع کنند.
در حکایاتی که با این دیدگاه روایت شدهاند، شمس نه در متن داستان، بلکه بیرون از صحنة قصه و حوادث آن قرار میگیرد و به عنوان فردی آگاه از همة اجزای حکایات از جمله بیرون و درون شخصیتها، احساسات و افکار و خصوصیات خلقی و روحی آنان را گزارش میدهد و در مواردی نیز به شرح و تفسیر رویدادها و شخصیتها میپردازد.
پادشاهان آن زخم زنند که گردنکش باشد؛ فرعون و نمرود را» در بیشتر حکایات شمس، شرح مستقیم، هر چند کوتاه وجود دارد؛ اما این روش هرگز نباید به تنهایی به کار رود، بلکه شخصیت داستانی باید عمل کند و اگر عملی در کار نباشد، داستان به شکل مقاله در میآید، از این رو شمس از شیوة دوم که شیوة غیرمستقیم و نمایشی نامیده میشود، استفاده میکند و به نمایش اعمال و گفتار شخصیتها میپردازد تا مخاطب به ویژگیهای درونی و بیرونی شخصیتها پی ببرد.
یعنی راوی، گفتار شخصیتها را نقل میکند و با عباراتی مانند «گفت» یا «گفتند» تنوعی در روایت داستان ایجاد میکند، اما در چند مورد گفت و گوی مستقیم و جدا از روایت در حکایات شمس وجود دارد؛ از جمله در حکایت «سلطان محمود و آسیابان» (2/32).