چکیده:
در فقه اسلامی دکترین مرور زمان نقش چندانی در ایجاد یا تثبیت نهاد مالکیت نداشته و لذا قبول نهاد مرور زمان در دوران معاصر توسط ممالک اسلامی عمدتاً جنبه اقتباسی از حقوق غرب داشته است. در قانون مدنی ایران نیز مرور زمان اثری در ایجاد یا تثبیت مالکیت ندارد. اما قانونگذار ایران در مقام ثبت عمومی املاک و تثبیت مالکیت ها به ناچار از دکترین مرور زمان و صرفاً از نوع مسقط آن بهره برده است. در حقوق انگلستان مرور زمان مملک سبب مهمی برای تثبیت و تحصیل مالکیت بوده است، امروزه علاوه بر ممالک غربی در قوانین اکثریت مطلق کشور های جهان مرور زمان در ایجاد و تثبیت نهاد مالکیت نقش بی همتایی دارد. در این پژوهش نقش دکترین مرور زمان در ایجاد و تثبیت نهاد مالکیت به نحو تطبیقی بررسی شد و نتیجه مهم اینکه حداقل در حوزه تثبیت مالکیتها بهره برداری از دکترین مرور زمان در حقوق ایران اجتناب ناپذیر می باشد.
In Islamic jurisprudence, the prescription doctrine did not have much to do with the establishment or consolidation of the ownership entity. Therefore, the adoption of the law of prescription in contemporary times by the Islamic countries was largely an adaptation from the Western Law. In Iran's civil code, prescription does not have any effect on the establishment or consolidation of ownership. But the Iranian legislator in the form of public registration of property and property consolidation has inevitably benefited from the prescription doctrine of purely extinctive type. In Western law, the Acquisitive Prescription is fundamental basis for the acquisition of ownership, and as a result, today, in addition to Western countries and especially English law, the rules of the Prescription have a unique role to play in the establishment and consolidation of the ownership entity at majority of countries in the world. In this research, the role of the Prescription doctrine in the establishment and consolidation of the ownership entity was examined in a comparative manner and the important consequence is that at least in the area of property consolidation, use of Prescription doctrine is inevitable in Iran related Laws.
خلاصه ماشینی:
در این مقاله سعی شده به نحو تطبیقی به ایـن سـوال اصـلی پاسـخ داده شـود کـه نقـش دکترین مرور زمان در ایجاد و تثبیت نهاد مالکیت در حقوق اسلام ، ایـران و انگلسـتان چیست ؟ و در کنار آن بررسی شود، آیا ایجاد و تثبیت نهاد مالکیت در جوامع امروزی بدون اعمال دکترین مرور زمان ممکن است ؟ و اساسا جایگاه و نحوه بهره برداری از دکترین مرور زمان در نظام های حقوقی مختلف به منظـور شناسـایی مالـک و تثبیـت مالکیت چگونه بوده است ؟ طبیعتا ایجاد مالکیـت مـیتوانـد اثـر عقـد، ارث ، اعمـال حـق شفعه ، وصیت تملیکی نیز باشد که موضوع بحث ما نیست و در این پژوهش اثر مطلق تصرف و یا تصرف با رویکرد مرور زمـان مملـک در تحقـق و تثبیـت مالکیـت مـورد بحث و بررسی قرار گرفته است .
در قانون مدنی ایران نیز تعریفی از مالکیت ارایـه نشـده اسـت و شـاید دلیـل آن عدم وجود تعریف فقهی دقیق از مالکیت باشد، یکی از فقهای امامیه تصـریح فرمـوده ، حقیقت مالکیت صرفا یک امر اعتبـاری و انتزاعـی اسـت و عقـلای جامعـه بـین مـال و متصرف آن رابطه ای می فهمند که منشاء سلطه متصـرف بـر مـال اسـت (طباطبـایی یزدی، ١٤٢١ ق ، ص ٥٣)، اما توسعه تمدن بشری مالکیت را به مفهـومی علـی حـده از تصرف مبدل نموده است ، همچنانکه در مالکیت سـهام شـرکت هـای سـهامی، دارایـی های فکری چون حق تالیف و حق اختراع کاملا نمایان است ، در این نوع اموال مالکیـت مستلزم تصرف مادی و فیزیکی بر آنها نمی باشد و لذا کاملا از نگاه سنتی به مالکیت فاصله گرفته است .