چکیده:
اين مقاله درصدد بررسی نظریه هیرشی در کنترل اجتماعی از دیدگاه قرآن است. برای بررسی شباهتها و تفاوتهای دیدگاه قرآن با نظریههای هیرشی از روش تطبیقی استفاده شده است. تراویس هیرشی که از نظریهپردازان کنترل اجتماعی بهشمار میآید، علت اصلی عدم کجروی و بزهکاری فرد را پیوندهای اجتماعی او دانسته و بهنظر او، همنوایی فرد با جامعه عامل اصلی کنترل اجتماعی و پرهیز از کجروی است. از منظر قرآن کریم نیز، شیوههای مقابله با کجروی، به سه دسته تقسیم میشوند که عبارتند از: کنترل فردی، کنترل اجتماعی، و کنترل قانونی. در این پژوهش، مقولۀ کنترل قانونی یا نظام مجازاتی اسلام، با موضوعاتی ازقبیل اهداف، ویژگیهای مجازات اسلامی، کارآمدی قضات، و عوامل انتظامی بررسی شده است، همچنين، قرآن براي بازگرداندن کجرو از کجروي، استفاده از راهکارهاي 'جامعهپذيري دوباره'، 'کنترل ارزشي'، و 'کنترل عاطفي' را پيشنهاد کرده است. سرانجام، نکته مشترک دیدگاه قرآن و هیرشی این است که میزان دلبستگی و تعهدات خانوادگی، دینداری، تشکیل خـانواده و نـظـارت والـدیـن، و میـزان حمایـت عـاطفی، اطـلاعاتی و مـادی که فرد از دیگران دریافت میکند، به تقویت پیوند فـرد بـا جامعـه کمک خواهند کـرد. دریـافت حمایت و احساس وجود منابع حمایتی یا حمایت ادراکشـده در تقویت دلبستگی، تعهد، و باور در مورد هـنجارهای جامعه و مواظبت از همنشین در کاهش انحراف مؤثر خواهند بود.
This study aims at examining Hirschi’s theory of social control from the Quranic standpoint. The comparative research method has been followed to compare and contrast Hirschi’s standpoint and that of the Holy Quran. Travis Hirschi’s, a well-known theorist of social control, maintains that the major cause of man’s lack of deviance and delinquency is his/her social bonds and individuals’ conformity with the society is the main factor in social control and preventing them from deviance. The Holy Quran suggests the following three control measures against the deviance: individual control, social control, and legal control. In this research, legal control or Islamic punishment system with its related subjects such as its goals and law enforcement agents and the judges’ skillfulness and efficiency have been studied. Moreover, the Holy Quran has also suggested resocialization, value control, and emotional control to restore the individuals from deviance. Finally, Hirschi is in consensus with the Holy Quran on the point that the level of family attachment and commitment, religiosity, family formation, parent supervision, and the amount of emotional, informational, and material support received from others are all the factors which strengthen the bond of the individual with the society in which s/he lives. Receiving any support or even feeling the presence of supportive resources or perceived support strengthens the attachment and commitment to and belief in the norms of the society and enough care about the companion helps reduce the deviance.
خلاصه ماشینی:
در نظريـه او چهـار عنصـر براي سنجش پيوند فرد بـا جامعـه يـا ديگران ، ديده شده است که عبارتند از: ● دلبستگي: ميزان تــوجه ، و حــساسيت فــرد بـه ديگـران و ديـدگاه هـا و خواسته هايشان ؛ ● تعهد: ميزان هماهنگي پاداش هـا و مجــازات هــاي اجتمــاعي بــا رفتـار همنوا و نابهنجار افراد؛ ● درگير بودن : مدت زماني که فـرد براي فعاليـت هــاي عـــادي اجــتماعي صـرف ميکند؛ ● باور داشتن : ميـزان اعتبـار هنجارهـاي اجتمـاعي بـراي فــرد، بــا مــيزان درونـي کردن هنجارهاي اجتماعي هر عنصـر، يـک حلقـه ارتبــاط بــين فــرد و جـامعـه اسـت .
افـزون بـراين ، سـازوکارهاي کنترلـي ديـن به گونه اي طراحي شده است که سازوکارهاي رسمي و غيررسمي به گونه اي همسـو با هم عمل ميکنند و اين مسئله ، يکي از نقاط قوت سياست کنترلي دين بـه شـمار ميآيد، زيرا کنترل هاي غيررسمي ، اهرم ها و سازوکارهاي دروني را در خـود جـاي داده اند و کنترل هاي رسمي و بيروني زماني کارآمد خواهند بود کـه بـا اهـرم هـاي دروني همساز باشند (کوشا، ١٣٨٩: ٧٨).
٢. پيشينه پژوهش متوليزاده ناييني (١٣٩٦)، در پژوهشي با عنوان «نظريه کنترل اجتماعي با نگـاه بـه آيات و روايات ؛ با تأکيد بر تعـاون و حمايـت » بـه ايـن نتيجـه رسـيده اسـت کـه برقراري وفاق ، نظم ، و همبستگي در امـت اسـلامي و ايجـاد پيونـد ميـان افـراد و جامعه از مهم ترين مسائل موردتوجه در آموزه هاي قرآن است .