چکیده:
ایران سرزمینی کهن است که آغاز آن به دوران پیشاتاریخی باز میگردد. این آغاز پیدایش، در اساطیر ضبط شده و از راه متن شاهنامه، انتقال یافته است. شکل گرفتن یک سرزمین، در چارچوب کشوری با وجود یک پادشاهی، به ناچار منجر به رابطه با مردمان سرزمینهای همسایه و پادشاهان آنها، به عنوان بیگانگان، میشود. این روابط، در دو گونۀ جنگ و صلح و زیرمجموعههای آنها شکل گرفته و موجب غیریتبخشی به سرزمین و منافع خودی در قبال بیگانگان غیر میشود. بر این پایه، نویسنده در این مقاله میکوشد تا استواری سیاست شهریاری در برابر بیگانگان را بر پایۀ دالهای برآمده از گفتمان سیاسی ایرانشهری نشان داده و فرآیند تجربی این روابط میان ایران با بیگانگان را با واکای آن در دورۀ کیانیان (کیقباد، کیکاووس و کیخسرو)، بر اساس بخش حماسی شاهنامه، توصیف کند. روش انجام این مقاله، تحلیل گفتمان است و به عنوان نتیجۀ کلی، پیامد تمامی این روابط، پیدایی و نگهداشت کشوری به نام ایران، مرزبندی آن با بیگانگان غیر و امنیت آن، بر پایۀ اصل بقا است.
Iran is an ancient land and its beginning is back to prehistory. Iran's beginning creation remaining in myths and epics of it, and from the way of Shahnama has been transmitted to us. Formation an ancient land as a country whit a Kingdom, causes relationship whit peoples of neighbor lands and their kingdoms as aliens. This relations, create in two ways of war and peace, and their subcategories This article on the base of Shahnama trying to shows Iran's kingdom policy against the aliens on the base of the discourse of Persepolis political thought, and the empirical process of relationship between Iran and aliens in Kianian kingdom periods (Keikobad, Keikavous and Keikhosro). The method of research is discourse analysis. As the overall result, totality of this relations show that creation and keeping of country that is called Iran, Separating and creating the border between it and the aliens, and its security, is on the base of the principle of survival.
خلاصه ماشینی:
در ادامۀ دوران اساطیری، بیگانگان تازی هستند که با برآمدن ضحاک، به واسطۀ خودکامگی جمشید، هستی ایرانیان را بر باد می دهند و ضحاک تازی که خود چهره ای دیو مانند و اژدهاوار دارد، بر ایران چیره می شود، اما پس از شکست او توسط فریدون شاه ، جهان ایرانی با اندیشۀ فریدون ، به کشورهای سه گانۀ ایران ، توران و روم بخش میشود: نهفته چـو بیــرون کشیـد از نـهـان به سه بخش کـرد آفـریدون جهـان 1 - Pre-Historical یکی روم و خاور، دگر ترک و چیــن سیم دشت گــردان و ایـران زمیـن (فردوسی، ١٣٦٦: ١٠٧/١) کار فریدون شاه ، کشورهای تازه را پدید آورده و از این جا است که میتوان روابط میان سرزمین های انیرانی را با ایران بر پایۀ سیاست شهریاری ، نظاره گر بود.
اما پیش از آن و بیدرنگ پس از پایان این جنگ و پیروزی ایرانیان بر تورانیان ، منشور پادشاهی زابلستان را دوباره به زال میدهد و هم زمان در آن ، «محدودۀ سرزمین زال را نیز بیان میکند» (مجتهدزاده وکاوندیکاتب ، ١٣٩٢: ١٥-١٤) که نشان از شناخت و اهمیت مرز به عنوان پدیده ای سیاسی و غیریت سازی ایران به وسیلۀ آن ، نسبت به بیگانگان دارد: ز زاولستـــان تــا بــه دریــای ســند نبشتیـــم عهــدی تـــرا بــر پرنــد تــو شــو تخـــت بــا افســر نــیم روز بـــدار و همـــی بــاش گیتــیفــروز (فردوسی، ١٣٦٦: ٣٥٥/١) کیقباد را میتوان در رابطه با بیگانگان ، شاه آرمان گرای صلح طلب دانست که تنها جنگ او با بیگانگان ، جنگی تدافعی برای بیرون راندن تورانیان است .