چکیده:
این تحقیق، تلاشی در جهت شناسایی مشکلات و موانع موجود بر سر راه ارتقای بهرهوری نیروی کار و ارائه بینش مناسبی به سیاستگذاران این بخش و صنایع مشابه در مورد دو متغیر تمرکز جغرافیایی صنایع و پراکندگی سطح تحصیلات نیروی کار و در نهایت، ارتباط این شاخص ها با بهره وری نیروی کار میباشد. بدین منظور، با استفاده از رهیافت دادههای تابلویی در بخش صنعت مواد غذایی و آشامیدنی و در بازه زمانی 1395-1379، به غیر از شاخص های تمرکز و کیفیت آموزشی (ضریب جینی تحصیلات)، از شاخص انگیزشی (دستمزد سرانه نیروی کار)، شاخص سرمایه سرانه فیزیکی و شاخص مدیریتی (تعداد بنگاههای خصوصی و دولتی) نیز در برآورد مدل استفاده شده است. نتایج به دست آمده، بیانگر این پیشنهاد میباشد که برای ارتقای بهرهوری نیروی کار در زیر بخشهای صنعت مواد غذایی و آشامیدنی، میباید کاهش پراکندگی آموزشی در بین نیرویکار از طریق افزایش استخدام نیروی کار با تحصیلات بالا، افزایش تمرکز جغرافیایی، بهبود نظام انگیزشی نیروی کار با تعیین دستمزد مناسب، بهبود مدیریت از طریق کاهش تصدیگری و مدیریت دولتی بنگاههای صنعتی، صورت بگیرد.
This study is an attempt to identify the persistent obstacles in improving labor productivity path and to give insight to policymakers into the food and beverage industry and related industries about the geographic concentration of industry, educational distribution of employees, and their relationships with labor productivity. For this purpose, a panel data model is applied for explaining labor productivity in the food and beverage industry over the period 2000- 2014. In addition, motivational indices (wage per worker), per capita capital stock and physical capital management index (the number of private and public firms) are used as explanatory variables. The results suggest that improvement in labor productivity in food and beverage industry sub-sectors requires reducing educational dispersion of the labor force by employing high-educated workers, increasing geographical concentration, improving incentive system by determining appropriate wage, and enhancing management through reducing state ownership of industrial firms.
خلاصه ماشینی:
بدين منظور، با استفاده از رهيافت داده هاي تابلويي در بخش صنعت مواد غذايي و آشاميدني و در بازه زماني ١٣٩٥- ١٣٧٩، به غير از شاخص هاي تمرکز و کيفيت آموزشي (ضريب جيني تحصيلات )، از شاخص انگيزشي (دستمزد سرانه نيروي کار)، شاخص سرمايه سرانه فيزيکي و شاخص مديريتي (تعداد بنگاه هاي خصوصي و دولتي) نيز در برآورد مدل استفاده شده است .
شناسايي عوامل مؤثر بر بهره وري نيروي کار در بخش صنعت و به صورت زير بخش هاي آنها و برآورد نحوه تأثيرگذاري آنها، با تأکيد بر جغرافياي اقتصادي و اقتصاد آموزشي در اين مطالعه ، همجهت با اهداف چشم انداز بيست ساله کشور ميباشد؛ و در اين تحقيق ، سعي ميشود تا تمرکز جغرافيايي صنعت مواد غذايي و آشاميدني به تفکيک زيربخش هاي آن ، در بازه زماني سالهاي ١٣٧٩ تا ١٣٩٥ با استفاده از متغير اندازه گيري تمرکز (١٩٩٧ ,Ellison and Glaeser)، محاسبه گردد.
از طرفي نيز، براي صنعت مورد مطالعه در دوره زماني مورد نظر بر اساس رهيافت داده هاي تابلويي، به بررسي تأثير متغير پراکندگي تحصيلات نيروي کار، به عنوان متغير توزيع تحصيلات ، تمرکز صنعتي، ضريب جيني آموزش ، به عنوان متغير نابرابريهاي سرمايه انساني و عواملي مانند سرمايه سرانه فيزيکي، دستمزد سرانه نيرويکار، به عنوان متغير تجربه و انگيزه و تعداد بنگاه هاي خصوصي و دولتي، به عنوان متغير مديريتي، بر روي بهره وري نيروي کار ميپردازد.