چکیده:
هدف: تأثیر سیستماتیک صرف ارزش در توضیح بازده سهام مدتی طولانی است که ادبیات مالی و اقتصاد را به کنکاش واداشته است. مطالعات اخیر شواهدی از دادههای آمریکا برای رفتار متفاوت شرکتهای رشدی و ارزشی را نشان میدهد؛ اما دلایل و منابع این رفتار متفاوت را نشان نمیدهد.
روش: علاوه بر این، مشخص نیست که آیا چنین اختلافاتی همچنان در بازارهای سرمایۀ کشورهای دیگر وجود دارند یا خیر؛ بنابراین، در این پژوهش ریسک اهرمی و ریسک تجاریِ سهام رشدی و ارزشی (هر دو بر مبنای بتای شرطی) با استفاده از فنهای پارامتریک و ناپارامتریک برای دورۀ زمانی 1378 تا 1396 میان شرکتهای پذیرفتهشده در بورس اوراق بهادار تهران با هم مقایسه و شرایط ثبات و بحران بازار و اقتصاد با استفاده از اندازه و نوسانات صرف ریسک بورس اوراق بهادار تهران مشخص شد. همانند مطالعات قبلی (برای مثال چوی، 2013)
نتایج: نتایج مطالعه نشان داد بتای شرطی (اهرمی و تجاری) در شرایط ثبات اقتصادی تفاوتی ندارد و میان ریسک اهرمی و تجاری سهام رشدی و ارزشی در شرایط بحران اقتصادی تفاوت معناداری وجود دارد. ریسک اهرمی و تجاری سهام ارزشی نیز بهطور خاص و معناداری از ریسک اهرمی و تجاری سهام رشدی در شرایط بحران اقتصادی بالاتر است.
Objective:The systematically important role of “value premium” in explaining equity returns (Fama and French, 1992 and 1993) has long puzzled the literature in finance and economics. Method:While recent studies (Petkova and Zhang (2005) and Choi (2013)) provide evidence, using U.S. data for the differential behavior of the value and growth firms, they do not explain the sources and causes underlying such differences. Further, it is unclear whether such differences still persist in other countries’ capital markets. Using both parametric and non-parametric statistical technics, value and growth firms’ conditional asset and levered betas are compared over multiple periods of stable and adverse market conditions for the period 1999 -2017 in the Tehran Stock Exchange (TSE). Market conditions are broadly defined by the size and the volatility of market risk premiums in the TSE. Method: Our results show that value and growth firms’ conditional betas (levered or unlevered) are not different under stable market conditions. On the other hand, there are significant differences between value and growth firms’ conditional asset and levered betas under adverse market conditions. Specifically, value firms’ asset and levered risks are significantly higher than those of growth firms under adverse market conditions.
خلاصه ماشینی:
برخی از آنها سهام رشدی و ارزشی را در بازارهای مختلف مقایسه کردهاند (آبیانکار 15 ، هو 16 و ژائو 17 ، 2009؛ اداداپا 18 ، وب 19 ، Cronqvist Siegelb Yu Chan Lakonishok Driver Dowrick Mayfield Perdue Wooten Barber Odean Growth stock Value stock Abhyankar Ho Zhao Addae-Dapaah Webb کیمهینهو 1 و هیانگلیائو 2 ، 2013؛ بلازنکو 3 و فو 4 ، 2013؛ آتاناساکاس 5 ، 2009؛ بادنهورست 6 ، 2016؛ کریسپی 7 ، لیوربا 8 ، دامینگوئز 9 ، مارتینگالان 10 ، سابرو 11 و گراتاکوز 12 2008؛ کرانکوئیست و همکاران، 2015؛ فاما و فرنچ، 1998؛ قرقوری 13 ، استریجکواسکی 14 و ویراراقوان 15 ، 2013؛ گولن 16 ، خینگ 17 و ژانگ، 2011؛ هال 18 ، وهاما 19 و آیجو 20 ، 2014؛ سو 21 ، لی 22 ، چانگ 23 و فانگ 24 ، 2015؛ کانگ 25 و دینگ 26 ، 2005؛ یه 27 و سو 28 ، 2014؛ ین 29 ، سون 30 و یان 31 ، 2004).
بهعلاوه نسبتهای ارزش دفتری به ارزش بازار (B/M) (فاما و Kim Hin Ho Hiang Liow Blazenko Fu Athanassakos Badenhorst Crispi Llurba Dominguez Martin-Gallen Cabero Gratacos Gharghori Stryjkowski Veeraraghavan Gulen Xing Hahl Vähämaa Äijö Hsu Lee Chang Fung Kang Ding Yeh Hsu Yen Sun Yan Black McMillan Campbell Tuomo Yufen Shleifer Vishny شوارت 1 ، 1997)، درآمد به قیمت هر سهم (E/P) (فاما، 1981) و جریان نقدی به قیمت هر سهم (C/P) (فاما و فرنچ، 1989) برای سهام ارزشی نسبت به سهام رشدی بالاتر و بهطور کلی سهام ارزشی نسبت به سهام رشدی زودبازدهتر است (فاما و فرنچ، 1997 و 2007؛ گروت 2 و ورچور 3 ، 2002).