چکیده:
هدف و مقصد کلیِ حیات معنوی در مسیحیت ارتدوکس با مفهوم «خداگونگی» بیان میشود. در سرتاسر فیلوکالیا که مجموعهای بزرگ و معتبر در عرفان مسیحیت ارتدوکس است، تصریح میشود که انسان مخلوقی است که مقرر شده است خدا شود. به این معنا که آنچه انسان به آن فراخوانده میشود صرفاً اطاعت از خدا در قالب سبکی از زندگی اخلاقمحور نیست، بلکه او باید علاوه بر زیست اخلاقی به گونهای بیواسطه و با تکیه بر درون و ذاتِ خود در موجودیت و شکوه خدا که یگانهای تثلیثی است، شریک شود. مقدّربودنِ خداگونهشدن برای انسان از منظر نویسندگان و مفسّران فیلوکالیا پیام اصلی این کتاب و مضمونی است که این متن عظیم و متشکل از متون مختلف را «یگانه و یکدست» کرده است. در این مقاله میکوشیم مفهوم «خداگونگی» را از منظرهای متفاوت بکاویم و در پایان به نتیجهای مشخص درباره چگونگی امکان آن از نگاهِ قدیسان فیلوکالیا دست یابیم.
The general goal and destination of spiritual life in orthodox Christianity is expressed through the concept of theosis (or deification). Throughout Philokalia which is a large and respected collection in the mystical orthodox Christianity, it is proclaimed that human beings are creatures which are decided to become God. That is to say, what they are called to is not merely obedience towards God in the form of a morality-oriented lifestyle. But, rather, in addition to leading a moral life, they should immediately and in reliance upon their inner self and essence share the being and majesty of God who is a hypostatic union. From the perspective of Philokalia’s authors and commentators, theosis is the prime message of the book and a theme which unifies and standardizes the huge text which is comprised from different texts. This article tries to explore theosis from different perspectives, and finally to reach a clear conclusion on the way it is possible in the view of the saints of Philokalia.
خلاصه ماشینی:
به این معنا که خداگونگی انسان برابر با تبدیل صورتِ تمام جهان یا خداگونگی کل خلقت خواهد شد و خلقت جدید که بنا بر باور ارتدوکس از طریق پدر و روحالقدس در مسیح به وجود آمد، تمام آنچه را در جهان است در بر خواهد گرفت (Bingaman, 2012: 190).
). این معنا را در نگاه قدیس آنتونی کبیر نیز میتوان یافت که معتقد است خدا هر آنچه میتواند انسان را نجات دهد و به جایگاه خداگونگی برساند، آفریده است (Ibid.
در واقع، خدا که فراتر از هر موجودی است، بدون تغییر، در وجود ما وارد شد، طبیعت انسانی گرفت و انسان شد، نه از آن رو که خودش را تاوان دیونی کند که قرار بود انسانها بپردازند، بلکه هدفش این بود که با فیض خود ما را خدا کند (Nicodemus & Makarios, 1983, v.
نزد او، بدن و روح هر دو به مقام خداگونگی دست مییابند؛ به این معنا که تمام فعالیت عقل و حس، و نیز تمام اعمال طبیعی بدن از طریق مشارکت در فیض الاهی متوقف میشود و فقط خدا از طریق روح و بدن متجلی میگردد (Ibid.
این آموزه مسیحیت غربی بعدها در سنت ارتدوکس شرقی فرصت رشد و ادامه حیات یافت؛ به این صورت که در باور پدران فیلوکالیا خداگونگی انسان شامل بدن او نیز میشود و «بدن نیز خدا میشود همانطور که روح، خدا میشود» (Maximus the confessor from: Ware, 1986: 171).
“Concerning Those Who Imagine That They Are Justified By Works: The Gospel According To St. Mark- The Monk”, In: The Philokalia; A Classic Text Of Orthodox Spirituality, Oxford University Press, pp.