چکیده:
یکی ازگفتمانهای اصلی اثرگذار بر پدیدهی انقلاب اسلامی ایجاد عدالت در ابعاد اقتصادی و اجتماعی در جامعه بود. چنین هدفی در قالب شعارهای مردم پیش از انقلاب اسلامی و رهنمودهای حضرت امام خمینی در سالهای پیش از انقلاب و در آستانهی انقلاب به وضوح قابل ملاحظه بود. پس از انقلاب نیز این خواسته و هدف کلان در مبانی و بنیانهای قانون اساسی و اسناد بالادستی خود را نشان داد. مقالهی حاضر در صدد پاسخگویی به این پرسش است که گفتمان عدالت به چه نحوی در برنامههای توسعه بازنمایی شده است؟ به عبارت دیگر گفتمان عدالت چه جایگاهی در اسناد بالادستی در طی چهار دهه پس از پیروزی انقلاب اسلامی داشته است؟ در پاسخ به این پرسش این مقاله با در نظر گرفتن سلسله مراتب اسناد بالادستی سیاستهای متاثر از گفتمان عدالت اقتصادی و اجتماعی را با استفاده از روش اسنادی گردآوری کرده و با روش تجزیه و تحلیل تفسیری آنها را مورد تحلیل قرار میدهد. بررسی اسناد بالادستی نظام جمهوری اسلامی نشان میدهد سیاستگذار برای ایجاد عدالت از سیاستگذاری توامان در دو حوزه اقتصادی و اجتماعی استفاده نموده است. به این ترتیب که برای رفع موانع عدالت اجتماعی به ایجاد اهرمهایی از طریق تامین و تقویت عدالت اقتصادی پرداخته است اما چنین سیاستگذاریای در طول زمان با تغییر، تحول و تکامل مواجه بوده است.
خلاصه ماشینی:
در تبصره 10 برنامهی دوم توسعه با هدف تامین عدالت اجتماعی پرداخت تسهیلات بانکی در نظر گرفته شده است: "به منظور کمک به تأمین عدالت اجتماعی، کاهش فقر و محرومیت، ایجاد اشتغال و حمایت از بنگاههای اقتصادی کوچک، دولت مکلفاست در جهت اجرای اصول 43 و 44 قانون اساسی ایجاد تعادل در سهم بخشهای دولتی، تعاونی و خصوصی در اقتصاد کشور، افزایش سهم فعالیتهای اقتصادی بخش تعاونی و همچنین اجرای طرحهای اشتغالزا (خود اشتغالی)، از طریق پرداخت تسهیلات ارزان قیمت بانکی حمایتهای لازم را به عمل آورد".
This article seeks to answer these questions by a descriptive-analytical method: What are the main principles of the Islamic Revolution of Iran and the Arab revolutions based on theories?