چکیده:
منظومهها یا چارپارههای مظاهر مصفا که در دفتر نسخة اقدم گرد آمده است از چشماندازهای گونهگونی درخور درنگ است: تعامل جانب شاعرانه با وجه روایی، رنگ رمانتیک، سرگذشتگویی و گذار در خاطرات خصوصا یادهای کودکی، جلوهگری تجربة شخصی و توصیف جزئیات، صبغة اقلیمی و بازتاب گستردة فرهنگ عامه، گذر از فردیترین رنجها تا دردهای ملی و حتی زخمهای تاریخی ایران، نقشآفرینی تداعی در دگرگونی فضاها، مخاطبههای غریب از خطاب به کوه تا آینه و حتی برادر دوسالهای که پیش از تولد شاعر درگذشت اما نام و شناسنامه و خاطرهاش را به او بخشید. این نوشتار کوششی است برای شناساندن این منظرها هر چند به اجمال؛ با تکیه بر نمونههای شاخصتر و بهویژه تاکید بر جایگاه این دفتر متفاوت در شناختن جوانبی مغفول مانده از شاعر.
Mazaher Mossafa’s poems or continuant couplets which are collected in ‘The Proceedings’ (Noskhe-ye Eghdam) are noteworthy from different perspectives: the interaction between the poetic side and narrative aspect; the romantic color; story-telling and the transition of memories, especially childhood ones; parading personal experiences and describing the details; climatic coloring and the reflection of the folklore, passing through the most personal agonies to national distress or even the historical injuries of Iran; the role of association in altering atmospheres; weird conversations, from addressing a mountain to addressing a mirror and even to addressing his two year old brother passed away before the birth of the poet but granted his name and memory and birth certificate to him. This piece of writing is an endeavor to pinpoint these perspectives, though in short, emphasizing the prominent cases, particularly focusing on the status of this distinct collection in order to recognize the unnoticed facets of the poet.
خلاصه ماشینی:
از شعر تا روايت با استاد مظاهر مصفا نگاهي به دفتر نسخۀ اقدم حميدرضا توکلي چکيده منظومه ها يا چارپاره هاي مظاهر مصفا که در دفتر نسخۀ اقدم گرد آمده است از چشم اندازهاي گونه گوني درخور درنگ است : تعامل جانب شاعرانه با وجه روايي، رنگ رمانتيک ، سرگذشت گويي و گذار در خاطرات خصوصا يادهاي کودکي، جلوه گري تجربۀ شخصي و توصيف جزئيات ، صبغۀ اقليمي و بازتاب گستردة فرهنگ عامه ، گذر از فرديترين رنج ها تا دردهاي ملي و حتي زخم هاي تاريخي ايران ، نقش آفريني تداعي در دگرگوني فضاها، مخاطبه هاي غريب از خطاب به کوه تا آينه و حتي برادر دوساله اي که پيش از تولد شاعر درگذشت اما نام و شناسنامه و خاطره اش را به او بخشيد.
از يکي دو شعر کوتاه مانند "بهمن سرد"، که در حقيقت وصفي فشرده و گذرايند که بگذريم حتي کوتاه ترين سرودها دست کم سايه اي از روايت و نشاني از شيوه هاي بازگويي داستان با خويش دارند؛ مثلا در شعر ٣بندي "سماع و وداع " (مصفا، ١٣٩٥: ٢٩١) که در پايان کتاب جاي گرفته ، به گفت وگويي ميرسيم که واپسين صحنۀ قصه اي ناگفته است ؛ صحنه اي که پنداري تمام صحنه ها و ماجراهاي ديگر را به چيزي نميسنجد.
مخصوصا بايد بر لحن خاطره گويانه اي دست نهاد که سايه و سيطره اش بر سراسر اين دفتر احساس ميشود؛ چنان که در شعر ٥بندي "پاييز" (مصفا، ١٣٩٥: ٢٥٣-٢٥٤) که خطاب به معشوقي است که شاعر/راوي را رها کرده ، خاطره اي دور را باز ميگويد.