چکیده:
در کنار مبارزه و قیام، «تولید معنا» در حوزههایی که قدرت حاکم امکان دستاندازی در آن را نداشته، بخشی از سنت ائمه معصومین^ برای حفظ و توسعه گفتمان شیعه بوده است. سؤال تحقیق این است که شیعه به رغم موضع انتقادی نسبت به سیاست رسمی در برخی دورههای تاریخی، چگونه توانست گفتمان سیاسی خود را حفظ کند و منتشر نماید؟ یافتههای تحقیق نشان میدهد ائمه اطهار^ در مواجهه با شرایط سیاسی مختلف برای حفظ و بسط گفتمان شیعه از راهبردهای مؤثر بهره گرفتهاند که «سیاست معنا» یکی از این راهبردها بوده است. سیاست معنا مرکب از زنجیرهای از نشانههاست که هر کدام میراث یکی از ائمه بوده و در سیره یک یا چند امام ممکن است تکرار شده باشد. دلالت معنایی منظومه نشانههای سیاست معنا در سیره ائمه معصومین^ عبورپذیرکردن مرزهای قدرترسمی و تضمین زیست شیعه در حوزههای مقاومت بوده است. روش این مقاله تحلیل نشانه معناشناختی گفتمان است.
Along with the struggle and uprising, "production of meaning" in areas where the ruling power has not been able to gain access has been part of the tradition of the Imams to preserve and develop the Shiite discourse. The research question follows as: how the Shiites were able to maintain and disseminate their political discourse, despite their critical stance on official politics in some historical periods? The findings of the research show that the Imams (as) have used effective strategies in order to maintain and expand the Shiite discourse in the face of various political conditions, and "politics of meaning" has been one of these strategies. The politics of meaning is composed of a chain of signs, each of which is the heritage of one of the Imams and may be repeated in the life of one or more Imams. The semantic implication of the system of signs of the politics of meaning in the life of the Imams (as) has been the crossing of the borders of official power and the guarantee of the Shiite life in the areas of resistance. The method of this paper is to analyze the semantic sign of discourse.
خلاصه ماشینی:
بخشي مهم از اين اعتراض تلاشهاي گسترده ائمه اطهار^ و نيز شيعيان براي مبارزه با حاکمان جور در اشکال مختلف بوده است که در قالب جنبشهاي سياسي و نظامي در دوره همه امامان شيعه وجود داشته است.
اين سياست خود بهمثابه کنشي سياسي و بخشي از راهبرد دو وجهي براي انتشار گفتمان شيعه در سطح خرد و معطوف به زندگي روزمره بوده است.
گفتمان شيعه براساس چنين منطقي، از پيدايش تا شروع غيبت بهدليل عدمامکان حضور در ساحت رسمي قدرت، ضمن استفاده از راهبرد مبارزه، به تناسب موقعيتها و شرايط لازم، از ماهيت سخت و مادي فاصله گرفته جنبه فرهنگي، معنوي و نرم قدرت را نيز مورد توجه قرار داد و از رويکرد توليد معنا بهمثابه بُعد دوم قدرت بهره گرفته است؛ استراتژي که موجب حفظ شيعه بهعنوان گفتمان مقاومت شد.
سکوت امام علي× در ساحت سياست رسمي درحقيقت کنشي براي شکلگيري يک وجه از گفتمان سياسي شيعه در مناسبات قدرت حاکم در دنياي اسلام براي قرنهاي متمادي بوده است.
بنابراين هرچند امام علي× بههيچوجه راضي به تصدي ابوبکر بر مسند خلافت نيست و اعتراض و انتقاد خود را بهصراحت بيان ميکند و به دلايلي قصد دست زدن به خشونت، انتقام يا بهعبارت بهتر قدرت سخت را ندارد، اما همزمان و براي تحقق آرمان امامت، سياست سکوت فعال را بهعنوان بخشي از نظام گفتماني شيعه پي مينهد.
ميراثي که بعداً در ادوار مختلف تاريخ شيعه در رفتار سياسي رهبران، علما و توده مردم شيعه بهعنوان الگو مورد استفاده قرار گرفت و گونهاي از نظام معنايي معطوف به قدرت را توليد کرد که نه بر ابدان بلکه بر روح جمعي جامعه شيعه حاکم بوده و قدرت رسمي نيز توان دستاندازي بر آن را نداشته است.