چکیده:
ایالات متحده آمریکا، پس یازده سپتامبر 2001 در سودای دستیابی به جایگاه هژمونیک، از طریق نهادینهسازی استثنائات جدیدی نظیر مبارزه با تروریسم، مداخله بشردوستانه و مسئولیت حمایت، به پایهریزی قوانین مطلوب خود در عرصه بینالمللی پرداخت. درواقع، ایالاتمتحده آمریکا از ظرفیت هنجارسازی و قاعدهسازی حقوق بینالملل در راستای تأمین منافع و تحمیل اراده خود بهره گرفت. این تحقیق به چگونگی نقشآفرینی ایالاتمتحده آمریکا در توسعه هنجاریهای حقوق بینالملل خواهد پرداخت. فرضیه این مقاله با تمرکز بر حقوق بینالملل مبارزه با تروریسم و با روش تاریخی ـ تطبیقی و از طریق استدلالهای استنادی ـ حقوقی و همچنین استفاده از منابع کتابخانهای، آن است که ایالاتمتحده- بهعنوان کنشگر غالب سیستم بینالملل ـ درصدد تبدیل ترجیحات خود به هنجارها و تعهدات حقوقی جدید از طریق قطعنامههای شورای امنیت، ذیل فصل هفتم منشور ملل متحد پس از حوادث یازده سپتامبر بوده است. در این فرایند میزان تأثیرگذاری یکجانبهگرایی ایالاتمتحده در تحول هنجارهای حقوق بینالملل توسل بهزور با تمرکز بر مبارزه با تروریسم نیز مورد ارزیابی قرار میگیرد.
After the 11th of September of 2001, the United States, intending to reach a hgemonic position by institutionalizing new exceptions such as the fight against terrorism, humanitarian intervention, and liability for protection, has established its own international law. In fact, the United States used the capacity to regulate and regulate international law in order to secure its interests and impose its will. This study search the question: how has the United States, played a role in developing the norms of international law. The hypothesis of this article focuses on the international rights of the fight against terrorism and through historical-comparative methods and through citation-legal arguments, as well as the use of library resources. The new law, through Security Council resolutions, follows Chapter VII of the UN Charter after the events of 9/11. In this process, the impact of the unilateralism of the United States on the evolution of the norms of international law is also assessed, focusing on the fight against terrorism.
خلاصه ماشینی:
به منظور بررسي چگونگي تأثيرگذاري ايالات متحده بر توسعه، ثبات و دوام هنجارهاي حقوق بينالملل، اين مقاله اقدامات ايالات متحده ـ بهعنوان يک کنشگر غالب در سيستم بينالملل ـ پيرامون تبديل قدرت سياسي خود به يک هنجار جديد در مورد تروريسم و تحميل تعهدات حقوقي به ساير کشورها از طريق قطعنامههاي فصل هفتم شوراي امنيت سازمان ملل متحد پس از يازده سپتامبر را بررسي خواهد کرد.
محمود جلالي در مقاله خود با عنوان تروريسم از ديدگاه حقوق بينالملل با تأکيد بر حادثه 11 سپتامبر 2001 به اين موضوع ميپردازد که مبارزه با تروريسم پس از 11 سپتامبر به يک دغدغه مهم براي دولتها تبديل شده است و منطبق ساختن قوانين داخلي کشورها با کنوانسيونها و پروتکلهاي بينالمللي پيرامون مبارزه با تروريسم و پيوستن تمامي کشورها به آنها، بالا بردن سطح آگاهي مردم در مورد تروريسم و مبارزه با آن و سرکوب جرائم مرتبط با تروريسم از اقدامات ضروري است که بايد صورت گيرد.
(Krisch, 2005: 12-13) يازده سپتامبر و تلاش ايالات متحده آمريکا در جهت تحول در حقوق بينالملل توسل به زور تصميم آمريکا براي اقدام نظامي عليه عراق در قالب استفاده پيشدستانه از زور نهتنها بدون مجوز شوراي امنيت بلکه در مقابل مخالفت اکثريت اعضاي شوراي امنيت و همچنين متحدان اين کشور در ناتو، نقطهعطفي در تعهد قدرت مسلط به پايههاي هنجاري نظم بينالمللي در ارتباط با توسل بهزور بود.