چکیده:
بیگانگی از کار پدیدهای خاص جوامع صنعتی است و جنبههای مختلفی از جمله
بیقدرتی، بیمعنایی، بیهنجاری، بیخویشتنی و انزوا دارد.در عصر صنعت، بیشتر
انسانها در سازمانهای تولیدی و خدماتی اشتغال دارند و بزرگترین ویژگی انسانی
آنها، یعنی کارکردن، در محیط سازمانها محقق میشود.باوجود این، روابط حاکم بر
سازمانها، بهویژه در جهان سوم به نحوی است که جنبه خلاق و انسانی کار را از بین
میبرد و درنتیجه فرد دچار بیگانگی از کار میشود.پرسشی که در این مقاله مطرح میشود این است:که آیا شدت این پدیده در سازمانهای
بخش خصوصی و دولتی به یک میزان است؟برخی پرسشهای دیگر این تحقیق عبارتند از:رابطه
بیگانگی از کار با تحصیلات، سابقه کار، جنس، تبعیض در محیط کار، میزان مشارکت
کارکنان در تصمیمگیریهای سازمانی و...
خلاصه ماشینی:
"پرسشی که در این مقاله مطرح میشود این است:که آیا شدت این پدیده در سازمانهای بخش خصوصی و دولتی به یک میزان است؟برخی پرسشهای دیگر این تحقیق عبارتند از:رابطه بیگانگی از کار با تحصیلات، سابقه کار، جنس، تبعیض در محیط کار، میزان مشارکت کارکنان در تصمیمگیریهای سازمانی و...
بلونر در مقابل بیگانگی و صنعت مدرن، بیقدرتی را حالتی میداند که طی آن شخص به شیئی تبدیل میشود که تحت کنترل دیگران و یا یک نظام غیرشخصی(مانند تکنولوژی)قرار دارد و یا نمیتواند خود را به عنوان موضوعی برای تحول و یا از بین بردن سلطه تبدیل کند.
بنابراین با این روش به توصیف فراوانی و شدت بیگانگی از کار در هر دو بخش دولتی و خصوصی صنعت بیمه پرداخته و از آن تصویری عینی به دست دادهایم.
بههرحال تقابل بین سازمانهای دیوانسالاری سنتی و عقلانی-قانونی را میتوان به شکل زیر[10، ص 127]نشان داد: (به تصویر صفحه مراجعه شود) از نظر وبر، صرفا دیوانسالاری مدرن و عقلانی است که دارای کنش عقلانی معطوف به هدف است، زیرا معطوف به هدفهای مشخص و روشنی است که در آن وسایل و هدفها بهطور صحیح و مناسب انتخاب شدهاند.
هرچند الگوی سازمانهای اداری در کشورهای در حال گذار، همان دیوانسالاری عقلانی کشورهای غربی است، سازمانهای اداری این کشورها، بنا به عللی که ریشه در تاریخ، سنت و روابط قدرت در جوامع در حال گذار بهویژه جوامع شرقی دارد، شکل خاص خود را دارند که بیشتر نزدیک به دیوانسالاری سنتی و پاتریمونال و در عمل چیزی متفاوت از سازمانهای مدرن غربی است."