چکیده:
در نظام فلسفی اسپینوزا سه اصطلاح وجود دارد،که پایه و اساس آن است:جوهر،صفت،حالت.
جوهرکه از آن به خدا،و طبیعت طبیعت آفرین هم تعبیر میکند، شیئی است،که در خودش است و به نفس خودش به تصور میآید،نه وجودش متوقف بر دیگری است،و نه تصورش.جوهر واحد و یگانه است،خود علت خود است،نامتناهی مطلق است،بسیط است،متقوم از صفات نامتناهی است،که هریک بیانگر آن ذات نامتناهی است.از میان صفات نامتناهی فقط دو صفت شناخته شده است:فکر و بعد یا امتداد.همانطور که فکر صفت خداست،بعد نیز صفت خداست همانطور که فکر فعال است،بعد نیز فعال است.البته برای اینکه ترکیب و تجزیه در جوهر یا خدا پیش نیاید بعد و امتداد به امتداد معقول تفسیر میشود،نه محسوس و متخیل.
صفت شیئی است،که عقل آن را مقوم،یا مکون ذات جوهر درک میکند.
حالت شیئی است،که در شیئی دیگر است،هم وجودش متوقف بر دیگری است،و هم تصورش.عالم،یا ماسوای الباری حالت نام گرفته است که با ضرورت ازلی لز ذات جوهر منتشی میشود، همچنانکه از طبیعت مثلث برمیآید که زوایایش برابر دو قائمه است. بنابراین،نظام هستی نظام حالات نامیده شده است و ما در این مقاله با عنوان"طبیعت به صورت نظام حالات"به اختصار و اجمال به بیان آن پرداختهایم امید است که مفید و سودمند باشد.آمین یا رب
العالمین.
خلاصه ماشینی:
او وقتی که میگوید:"طبیعت طبیعت یافته هرچیزی است،که از ضرورت طبیعت الهی،یا یکی از صفات او منشی میشود"،مقصود از آن تمام حالات صفات خدا است،از این حیث که آنها اشیائی در خدا ملاحظه شدهاند،که بدون او نه ممکن است وجود یابند و نه به تصوّر آیند.
او مقصود خود را از حالات نامتناهی،در کتاب دین و دولت بدین صورت توضیح میدهد که:"ما در مطالعهء اشیاء طبیعی پیش از همه دربارهء اموری تحقیق میکنیم،که از شمول بیشتری برخوردار بوده، شامل تمام طبیعت هستند،مقصود حرکت و سکون و قوانین و قواعد آنهاست،که طبیعت همواره از آنها پیروی کرده و به واسطهء آنها پیوسته در کار است11بنابراین حرکت،یا حرکت-و-سکون تحت صفت امتداد،کلّیترین مشخّصه طبیعت طبیعت یافته و نخستین مرحلهء جزء جزء شدن آن است.
در اینکه چگونه در داخل یک کلّ لا یتغیّر،تغیّر امکان مییابد،در تصوّر" چهره کل جهان"تبیین شده و برای فهم کامل مقصود اسپینوزا از آن باید به احکامی توجّه داشت،که دربارهء اصول طبیعی است و در میان قضیهء سیزدهم و چهاردهم اینجا میآوریم،که مطمئنا برای فهم این نکته ضرورت دارد.
اگر به این ترتیب تا بینهایت پیش برویم،میتوانیم به آسانی تصوّر کنیم،که کلّ طبیعت عبارت است از تنها یک شیء جزئی که اجزای آن:یعنی اجسام به انحای بینهایت باهم فرق دارند،بدون اینکه در کل مفروض تغیّری پیدا شود...
این نکتهء بسیار مهم نیز باید خاطرنشان شود،که با اینکه در نظر اسپینوزا نظرّیهء مکانیستی اشیاء در جای خود طبعا و حتما درست است زیرا همهء اشیاء با واسطهء حرکت-و-سکون مندرج در صفت امتداد هستند،اما باوجود این نظرّیهء مزبور کامل و تمام حقیقت نیست و درباره کلّ عالم صدق نمیکند زیرا جهان فقط امتداد نیست،بلکه نفس هم هست.