خلاصه ماشینی:
"بوزان همچنین پذیرفت که آنارشی،به مثابه مفهومی کلی در رهیافتهای واقعگرایانه روابط بین الملل،محدودیتهای شدیدی را برای امنیت ایجاد کرده است،که نخستین آنها این است که دولتها هدف مرجع اصلی امنیت هستند.
این بحث از این فرضیه مطالعات راهبردی نشأت گرفت که شهروندی افراد،امنیت میآفریند در حالی که برای نخستین بار به این حقیقت رسیدند که دولت در فراهم کردن امنیت برای همه شهروندان ناکام است و حتی برخی از آنها را تهدید نیز میکند.
Greenham Common Peace Cump به عبارت دیگر چنانچه از چشمانداز مطالعات راهبردی به این موضوع نگریسته شود موشکهای کروز،امنیت مردم بریتانیا را از طریق حفظ تواناییهای بازدارندگی فراهم میکند در حالی که برای زنان گرینهام کامن-که تقریبا همه آنها شهروندان دولت بریتانیا بودند- موشکهای کروز و احتمال رخداد جنگ هستهای،تهدید مستقیمی برای امنیت آنها و خانوادههایشان به شمار میرفت.
مطالعه امنیت با این رهیافت دو پیامد مهم دارد: 1-اگر همه عوامل اجتماعی مرتبط با مطالعه امنیت،«ساخته شدهاند»،بدین معنی است که آنها امکان بر بازسازی را دارند،از سوی دیگر صرفا به دلیل آنکه امنیت امروز به شیوه خاصی درک و عمل میشود،بدین معنی نیست که امنیت همواره اینگونه بوده و در آینده نیز به همین شکل باقی خواهد ماند.
نتیجهگیری بحث اینگونه آغاز شد که بازاندیشی در مورد استراتژی و امنیت بین المللی میتواند برحسب این سه پرسش کلیدی صورت بگیرد:امنیت چه کسی مهم است؟چگونه میتوان امنیت را تامین کرد؟امنیت چگونه باید مطالعه شود؟موضوعاتی که علم سیاست درباره آنها بحث میکند فراوان میباشد اما شاید اصلیترین موضوع آن قدرت است."