چکیده:
انسان بر اساس خلقت خود دارای ویژگیهای فردی و اجتماعی خاصی است. زندگی
آرام و بدون تنش» همراه با رشد و شکوفایی مستلزم وجود برنامهریزی منظم است. در
این زمینه حقوق و اخلاق میتوانند بهعنوان منابع تامین این نظام ویژه از اهمیت
خاصی برخوردار باشند.
اخلاق را مجموعه قواعدی میدانند که لازمة نیکوکاری و رسیدن به کمال است و
میتوان به وسیلة آن معیار خوبی و بدی را کسب کرد. امام علی (ع) سرآمد دانش را
تشخیص اخلاق خوب از بد؛ و در گام بعد عمل به اخلاق پسندیده و مبارزه با اخلاق
تاپسند میدانند (۱). نکتة مهم این است که قضاوت اخلاقی فقط به اعمالی تعلّق
میگیرد که از روی اراده صورت پذیرد. از سوی دیگرء حقوق را مجموعة قواعد
تنظیمکننده و حاکم بر روابط اشخاص در جامعة معیّن تعریف کردهاند.
با این تعاریف و در نگاهی کلیء به نظر میرسد اخلاق و حقوق بدون هیچگونه
مشکل و تعارضی مکمل هم؛ و در ارتقای زندگی بشر راهنما و راهگشا میباشند. اما
واقعیت آن است که با وجود اتحاد حقوق و اخلاق, تمایزاتی نیز بین این دو وجود دارد.
اندیشمندان هر دو حوزة حقوق و اخلاق نشان دادهاند حقوق و اخلاق شامل
هنجارهایی با محتوای یکسان و ناظر بر منع آسیبرسانی به دیگران است. هنجارهایی
که ضرر و سیب به دیگران را منع میکند و تنظیم کنندة رابطة تملیک و توزیع منابع
خواهد بود. در فقه اسلامی نیز قاعدهای وجود دارد که مضمون آن این است که در
اسلام ضرر و زیان رساندن به دیگران منع شده است (۲). بنابراین» در شرایطی که گاه
اخلاق بر مشروعیت نداشتن تعهدی تاکید دارد, قانون نیز بر همان اساس تعهّد
قراردادی را به مرحلة اجرا گذاشته پا از آجرای آن صرفنظر میکند. ازاینروء قوائینی
که به قصور پزشکی اشاره دارد بازتایی از تاثیر اخلاق حرفهای در قانون کیفری است.
بدین معنا که رعایت نکردن اصل اخلاقی «آسیب نرساندن به دیگران» موجب مجازات
پزشک قاصر و لزوم پرداخت دیه به آسیبدیده میشود (۳, ۴).
از سویی اخلاق و حقوق تفاوتهایی نیز با یکدیگر دارند. منشا اخلاق مذهبء
وجدان فردی یا اجتماعی و یا عقل است ولی حقوق ناشی از ارادة کسانی است که
بهعنوان طبقة حاکم به نام خدا یا ملت و گاه به نام خود بر دیگران حکومت میکنند.
به عقیدة سالمون اخلاقیات موضوعی نگرشی است که مواردی همچون «گذاشتن هر
فعالیت و هدف در جای خود» و «دانستن اینکه چه کاری درست و چه کاری نادرست است» را شامل میشود 5
با توجه به آنچه دربارة اخلاق و حقوق بیان شد میتوان گفت برطرف کردن نیاز افراد جامعه در قالب تامین خدمات بهداشتی و درمانی موضوعی اخلاقی و انسانی است و در منابع
دینی تامین نیاز دیگران مصداق عبادت به شمار آمده است (6 (. از سوی دیگر، بهره مندی افراد جامعه از خدمات بهداشتی و درمانی را میتوان مصداقی از حقوق اجتماعی دانست که لازم است افراد جامعه به صورت یکسان از آن بهره مند گردند.
خلفیة البحث وأهدافه: هناک إجماع کبیر علی العلاقة الوثیقة بین الصحة العقلیة والمرونة. الغرض
الرئیسی من البحث الحالی، الدراسة فی العلاقة بین التعلق بالله والتعلق بالکبار والمرونة، مع التعاطف
الذاتی والیقظة لدی طلاب جامعة طهران.
منهجیة البحث: القد اشتمل المجتمع الاحصائی لهذا البحث المترابط، علی کافة طلاب مرحلة
البکالوریوس فی جامعة طهران؛ حیث تم اختیار 200 طالب ا من بین طلاب کلیة علم النفس والعلوم
التربویة بطریقة اخذ العینات المتاحة. ومن أجل جمع البیانات تم استخدام مقاییس التعلق بالله والتعلق
بالکبار والمرونة والتعاطف الذاتی والیقظة وقد تم استخدام الاختبارات الإحصائیة کمعامل ارتباط
بیرسون وأسلوب تحلیل المسار وذلک من أجل تحلیل البیانات. تمت مراعاة جمیع الموارد الأخلاقیة فی
هذا البحث واضافة الی هذا فإن مؤلفی البحث لم یشیروا الی ای تضارب فی المصالح.
الکشوفات: اظهرت النتائج أن هناک علاقة ایجابیة وذات دلالة احصائیة بین التعلق الآمن بالله مع
المرونة والیقظة والتعاطف الذاتی، الا انه کانت هناک علاقة سلبیة بین التعلق المتجنب مع المرونة
والیقظة والتعاطف الذاتی. کما أن هناک علاقة ایجابة ذات دلالة احصائیة بین التعلق بالکبار مع المرونة
بید انه لم تکن هناک علاقة کبیرة بین التعلق المضطرب بالکبار مع الیقظة والمرونة. واستنادا الی النتائج
ایضا استطاعت المرونة والتعلق الآمن بالله من التنبؤ بالیقظة بشکل ایجابی.
الاستنتاج: اثتبت الدراسة أن هؤلاء الذین کان تعلقهم بالله بشکل آمل، کانوا یعرفون قیمة انفسهم
وکانوا یعلمون ان الله یحبهم وانه سبحانه یساعدهم ویستجیب دعاءهم ویلبی طلباتهم وعلی عکس
ذلک فإن الاشخاص ذوی التعلق المجتنب لله، کانوا یحسبون الله بعید المنال وکانوا یجتن ونه.
Background and Objective: The main purpose of this study was to
investigate the relationship between attachment to God, attachment to
adults, resilience, self-compassion and mindfulness in undergraduate
students at Tehran University.
Methods: 200 students (100 males and 100 females) were selected by
cluster sampling method and completed the attachment to God,
attachment to adults, resilience, and self-compassion and mindfulness
questionnaires. The research design was correlational. Pearson correlation
and path analysis were used to analyze the data. In this study, all the
ethical considerations have been observed and no conflict of interest was
reported by the authors.
Results: The results showed that there was a positive and meaningful
relationship between secure attachment to God and resilience,
mindfulness and compassion but a negative relationship between avoidant
attachment and resilience, mindfulness and compassion. Also, the results
showed that attachment to adults had a positive and significant correlation
with resiliency, but there was no significant relationship between anxiety
attachment to adults and mindfulness and resilience. Also, based on the
results, resilience and secure attachment to God could positively predict
mindfulness.
Conclusion: Those with secure attachment to God value themselves and
know that God loves and helps them and responds to their desires and
prayers. On the contrary, people with avoidant attachment regard God as
out of reach.