چکیده:
بخش مهمی از مخالفتها با علوم یونانی در جهان اسلام به مخالفت با منطق مربوط ميشود. نزاع ابوبشر متی (ف. 328 قمری) و ابوسعید سیرافی (ف. 368 قمری) بر سر منطق، از جمله نمودهای نخستین این مخالفت تلقی میشود. تحقیقاتی که به این نزاع پرداختهاند، بیشتر بر تلاش سیرافی در نشان دادن برتری 'نحو' بر منطق متمرکزند و این امر، خود بخود، باعث شده تا نگاهی زبانشناختی بر این دعوا حاکم شود که بنوبة خود موجبات تقلیل تمام بحث به منازعات زبانی در تحقیقات مزبور را فراهم ساخته است. این در حالی است که در این نزاع جنبههای روششناختی و معرفتشناختی پررنگی نیز نهفته است که میتواند در تعیین درست بستر تاریخیيي که در آن شکل گرفته است، نقش بسزایی ایفا نماید. در مقالة پیشرو نه تنها به این رویکردهای روشی و معرفتی تقریباً فراموش شده، اشاره ميكنيم، بلکه محوریتشان را نیز با در بافت سخن قراردادن آنها نشان خواهیم داد و سپس به اتصال آن با بافت وسیعتر تاریخی ميپردازيم.
An important part of disagreements with Greek sciences in the world of Islam pertains to their opposition to the field of logic. The discussion of Abū Bishr Mattā (died in 328 AH) with Abū Sa‘īd Sirāfī (died in 368 AH) over logic and grammar is among the first manifestations of such disagreements. The studies focusing on this discussion mainly emphasize Sirāfī’s attempts at proving the superiority of syntax over logic, which, by itself, has resulted in the dominance of a linguistic approach over this debate. As a result, the whole discussion has been reduced to a number of linguistic debates in the mentioned studies. Nevertheless, this debate enjoys some hidden and profound methodological and epistemological aspects which could play a significant role in the correct recognition of the historical context in which it has taken place. In the present paper, the authors not only refer to these almost forgotten methodological and epistemological aspects but also demonstrate their central role through identifying them in the structure and texture of the words of the two scholars. Finally, they connect such aspects to a much vaster historical context.
خلاصه ماشینی:
نزاع ابوبشر متی و ابوسعید سیرافی در بافت سخن و در بستر تاریخ عاطفه رنجبر دارستانی، مرتضی مزگی نژاد، محمد فضل هاشمی چکیده بخش مهمی از مخالفتها با علوم یونانی در جهان اسلام به مخالفت با منطق مربوط ميشود.
بخش به حاشیهرفته و اهمیت فینفسه آن در گفتگوي میان ابوبشر متی و ابوسعید سیرافی در باب منطق، بنظر میرسد این نحو عربی است که بکرات بعنوان جایگزینی برای منطق پیشنهاد میگردد.
تنها برای اینکه مشخص شود آنچه سیرافی در اینجا پیش کشیده است، تا چه حد با مباحث زبانشناختی فاصله دارد و تا چه میزان رنگ و بوی روشی و معرفتی میگیرد( )، کافی است به شباهت آن با روش متفاوتی که ابنسینا در دستیابی به دانش در زندگينامة خودنوشتش مدعی آن شده است، توجه نماییم: «هرگاه در مسائلی متحیر میماندم و نمیتوانستم حد وسط در استدلالهای مربوط به آنها را کشف نمایم، به مسجد جامع میرفتم و نماز میخواندم و به درگاه خالق کل، دعا و زاری مینمودم تا جایی که گره از کارم گشوده میشد»() (ابنسینا، 1364: 3).
جمعبندي و نتیجهگیری نزاع ابوبشر متی و ابوسعید سیرافی در گزارش ابوحیان توحیدی، تنها بخشی از مسامرة هشتم است.
با توجه به این امر مشخص میشود که سخن بظاهر گذرای ابوسعید سیرافی در امکان جایگزین نمودن «جودت عقل»، «حسن تمییز»، «لطف نظر» و «ثقوبت رأی» با منطق، بخش اصلی مورد نزاع در گزارش ابوحیان توحیدی است.
Islamic Philosophy, Oxford University Press.