چکیده:
به ادعای برخی ملاک پویایی هر علمی ساختارمند بودن آن است. یعنی هر دانشی اگر بتواند به پرسشها پاسخ دهد، معتبر و به محض عجز از پاسخگویی، دچار تغییر و به سوی کامل شدن از طریق کشف جدید می-رود؛ زیرا گزارههای علمی همواره در معرض آزمایشاند. آنان مدعیاند که گزارههای دینی چون یک بار صادر شده و بدون تغییرند از روش علمی پیروی نکرده و پویا نیستند. لکن باید گفت که چنین مبنایی از نظر بسیاری از اندیشمندان، حتی اندیشمندان غربی، نارسا شمرده شده است. زیرا اولا مبنای ادعاشده برای اینکه ثابت بماند، نباید آزمون پذیر باشد. ثانیا بر فرض صحت ملاک علمی بودن یک گزاره، این ملاک نمیتواند تنها ملاک اعتبار باشد و ملاکهای دیگری هم برای کشف علمی بودن یک گزاره وجود دارد. به علاوه، بسیاری از گزارهها به دلیل بداهت، نیازی به این ملاک ندارند. ثالثا دین علاوه بر روش تجربی، روشهای دیگری از جمله اصول عقلی ثابت و بدیهیات را نیز به خدمت میگیرد.
خلاصه ماشینی:
گرهی بسیاری از مشکلات و معضلات انسانها در گذشته و حال، با پنجۀ علم تجربی گشوده شده و در پارهای از موارد، به تسهیل زندگی بشر مدد رسانده و میرساند؛ اما نه همۀ مسائل بشر، به مسائل عینی مربوط است و نه روش حسی و تجربی میتواند به همۀ مجهولات و معضلات بشر پاسخ دهد و برای آن راه حل لازم ارائه کند.
کدامیک از علوم پویاست؟ پویایی به معنای هماهنگی و حرکت با تغییرات و تحولات است و از اینرو، علمی پویا است که خود را با موضوعش هماهنگ کند و همپای تحولات آن، دگرگون شود؛ اما در اینکه ملاک و معیار درستی و حقانیت علم یا گزاره چیست، اختلاف دیدگاه گستردهای وجود دارد.
علاوه بر اینکه گزارههای دینی به جنبههای ثابت، ایستا و تغییرناپذیر انسان نیز توجه ویژه دارند؛ در حالی که علم تجربی هیچگاه نمیتواند به این جنبهها بپردازد و حکمی دائمی و قطعی صادر کند و این همان وجه ضعف بزرگ علوم تجربی است (البته برای کسانی که میخواهند از علم تجربی جهانبینی بسازند و آن را جایگزین خدا و دین کنند!).
روششناسی تفکر از منظر دین نکتۀ مهم این است که اگر تنها راه کشف صدق و حقانیت گزارهها، آزمونپذیری به روش تجربی و عینی باشد؛ گوینده چگونه میتواند ادعای خود مبنی بر ملاک بودن پویایی را اثبات کند؟ بر فرض اثبات، اگر علم، دائماً پویا و متحول است، پس خودِ این نظریه نیز در معرض تحول و ابطال است.
اگر مسئله، تجربی بود، به روش تجربی و اگر عقلی بود، به روش عقلی ارزیابی میشود و دین هم آن را تأیید میکند؛[6] اما در دین، امور حقیقی هم وجود دارد که به این دو روش قابل اثبات نیست.