چکیده:
پدیداری هویتهای شیعه- ایرانستیز، تاکنون، از پدیدههای آشکار و هویدا در خاورمیانه بوده است. فرضیه نوشته حاضر آن است که این پدیده به درازا میکشد و در آینده نیز نمایان میشود؛ لذا این نوشتار، با در نگریستن به واقعیاتِ سامانِ خاورمیانه و کشوری چون عراق، بر اساس رویکردی آیندهپژوهانه و کاربست روشِ باریکنگرِ «تحلیل لایهای علتها»، به دنبال پاسخ دادن به این پرسش است که چرا هویتهای شیعه- ایرانستیز در آینده نیز نمودار خواهند شد؟ برای یافتن پاسخ، این انگاره تقریر میشود که بنا به وجود سه لایه از علتهای «ساخت اجتماعی و سیاسی»، «بافت گفتمانی» و «پرداخت افسانهای» این هویتها در آینده نیز سر بر خواهند کشید. این سه لایه کارکردی بههمپیوسته و درهمتنیده دارند؛ لایه نخست آدمهای (سوژهی) سرخورده و به ستوه آمده میآفریند، لایه دوم سرخوردگان را بسیج میکند و سرانجام، افسانه برمیانگیزاند و به کنش رهنمون میشود. یافتهها نشان میدهد که این لایهها تنومند و نهادینهاند و بهسادگی، موجباتِ پدیداریِ چنین هویتهایی را فراهم میآورند؛ ازاینرو، ایجاد تغییر در ساختارها و رفتارهای برسازندهی هویتهای شیعه – ایرانستیز امری ضروری و گریزناپذیر است؛ گرچه دگردیسی در لایهی ساختاری نیز، به میزان فراوان، میتواند بهتنهایی مانع از چنین فرجامِ تنگ و ناگواری شود
The rise of anti-Shiite-Iran identities has been an obvious phenomenon in the Middle East. Presumption of the present article is that this identity will last long and would appear in future, thus the article by adopting futuristic approach and application of "Causal Layered Analysis", concerning the realities of the socio-political order of the Middle East and Iraq, seeks to answer the main question: why the anti-Shiite-Iran identities will appear in future? The main hypothesis is that" the existence of three layers of causes including socio-political and discursive context and mythical construction of them will lead to the rise of these identities. These three layers are interconnected and have interactive functions; the first layer creates depressed subjects, the second one mobilizes and the myth provokes them. The findings indicate that these layers are strong and institutionalized and easily lead to the rise of these kind of identities. Therefore, changing of structures and behaviors of anti-Shiite-Iran identity makers is necessary, although changes in the structural context, also, in some degrees, would prevent the rise of such identities too.
خلاصه ماشینی:
فرضيه نوشته حاضر آن است که اين پديده به درازا مي کشد و در آينده نيز نمايان مـيشـود؛ لـذا ايـن نوشتار، با در نگريستن به واقعيات سامان خاورميانه و کشـوري چـون عـراق ، بـر اسـاس رويکـردي آينده پژوهانه و کاربست روش باريک نگر «تحليل لايه اي علت ها»، به دنبال پاسخ دادن به اين پرسـش است که چرا هويت هاي شيعه - ايران ستيز در آينده نيز نمودار خواهند شد؟ بـراي يـافتن پاسـخ ، ايـن انگاره تقرير مي شود که بنا به وجود سـه لايـه از علـت هـاي «سـاخت اجتمـاعي و سياسـي»، «بافـت گفتماني» و «پرداخت افسانه اي» اين هويت ها در آينده نيز سر بر خواهند کشيد.
نگرش گذشته - اکنـون نگـر، حـاکي اسـت کـه ازيـک طـرف ، تماميت ارضي، منافع و امنيت ملي ايران همواره در منطقه با تهديـد روبـه رو بـوده اسـت و از سـوي 240 ديگر، امروزه اين تهديد در قامت تهديد هويتي و به صورت غيرمستقيم ظهور کـرده اسـت ؛ ازايـن رو، اتخاذ نگرشي آينده نگر اهميت مي يابد تا مشخص سازد که آيا سير ايـن تهديـدآفريني هـويتي تـداوم خواهد يافت يا خير؟ پيش انگاشت ما آن است که اين تهديد پايدار خواهد بود؛ بنابراين ، اين نوشـتار، با بهره گيري از «روش تحليل لايه اي علت ها» در پي پاسخ گويي به اين پرسش است که چرا رويکردي آينده نگر به افق خاورميانه ، پديداري هويت هاي شيعه - ايران ستيز را نمودار مـيسـازد؟ ايـن پرسـش ، مبتني بر اين فرض است که وجود لايه هاي متکثر از علت ها ازجملـه «سـاخت اجتمـاعي- سياسـي»، «بافت گفتماني» و «پرداخت افسانه اي» چنين پديداري را نشان مي دهد.