چکیده:
پژوهش حاضر، از دیدگاهی جامعهشناختی، به مطالعة توسعة اقتصادی-اجتماعی و هویت جمعی در کُردستان با روش نظریة زمینهای پرداخته است. بررسیهای اولیة میدانی پنج حوزه زیر را برجستهتر نمود : سلطة هویت غربی بر عناصر هویت سنتی، بازسازی هویتی و عامشدن نسبی آن، بروز شواهد توسعة ناموزون، توسعة ناهمگون، و تقویت هویت کُردی.
محقق پس از تلخیص، اصلاح و بازسازی دادهها، فرآیندهای کُدگذاری (باز، محوری و انتخابی) را انجام داده و 883 مقولة جزء و 279 مقولة عمده استخراج کرده و در نهایت 37 مقوله بهدست آمده است. عوامل علّی، زمینهای و مداخلهگر و راهبردهای کنش و پیامدهای کنش، پس از بازگشتهای لازم به افراد، گروهها و نخبگان و انجام اصلاحات و دقتورزیها، بهدست آمده است. در نهایت، پدیدة اصلی «بروز ظاهری عناصر توسعه در حین تغییرات بنیادین در هویت سنتی» و یافتة نظری تحقیق، یعنی «توسعة بحرانزا و شکل جدید هویتی» متجلی شده است.
The aim of this research is to study the effects of socio-economic development on Kurdish identity from a sociological perspective. Through qualitative research method of grounded theory, central categories of research were categorized in five areas including dominance of western identity over traditional identity, reconstruction of identity and its relative popularization, emergence of unequal development, heterogeneous development, and strengthening of Kurdish identity. The coding processes (open, central and selective) of the collected data resulted in the extraction of 883 subcategories and 279 major categories, which summed up in 37 categories. The causal and intervention factors, action strategies and consequences of action were then introduced. Finally, the main theme of research manifested as "emergence of development elements during fundamental changes in traditional identity" which indicates the "crisis-generating development and new form of identity".
خلاصه ماشینی:
در نهایت ، پدیدة اصلی «بروز ظاهری عناصر توسعه در حین تغییرات بنیادین در هویت سنتی » و یافتة نظری تحقیق ، یعنی «توسعة بحران زا و شکل جدید هویتی » متجلی شده است .
این حوادث ، در کنار جنبه های عینی اجتماعی مبنی بر تمایلات دوگانة حفظ هویت سنتی کردی ازیک طرف و پذیرش عناصر هویت مدرن غربی از جانب دیگر، وضعیت اجتماعی ، اقتصادی و فرهنگی ای را رقم زده است که این تحقیق درصدد بررسی جوانب تکوین و تداوم آن در کردستان بعد از انقلاب سال ۵۷ است .
ملاحظات نظری روش شناسی این مقاله ( GT ) بهره گیری از الگوی نظری را مجاز نمی داند، در این زمینه نظریات روستو۳ ، مارکسیسم ۴ و تقسیم بندی ای ذیل مکاتب توسعه وجود دارد بر این اساس نظریات نوسازی (کلاسیک و جدید)، اکلا،۵ وابستگی (کلاسیک و جدید) و جهانی شدن ، به چندوچون پروسه توسعه در جوامع در حال توسعه پرداخته اند، نوسازی کلاسیک (۱۹۵۰)، متأثر از دیدگاه تکاملی و کارکردگرایی پارسونز، دربرگیرندة فرآیند مرحله به مرحله و روبه پیشرفت برای توسعه است (برنشتاین ،۶ ۲۰۰۲: ۱۴۳-۱۴۵؛ تیریاکیان ۷ ۲۰۰۱: ۲۸۹) و حوزه های اجتماعی ، روانی و اقتصادی را نیز دربرمی گیرد.
از نظر آنها، زمینة اجتماعی این مطالعات حوزه ها و جوانبی دارد و تحقیقاتی که در حوزة توسعه صورت گرفته است ، تأثیر مدرنیزاسیون را بر زندگی اجتماعی بررسی کرده و اغلب از رویکرد نظری نوسازی بهره برده است .