چکیده:
پژوهش حاضر ساختار ایدئولوژیک روزنامههای ایران را بهلحاظ واژههای بهکاررفته در بازنمایی زبانی مجرم، قربانی و جرم در چارچوب سبکشناسی انتقادی جفریز (2010) بررسی پیکرهبنیاد کرده است. بدینمنظور، متون مربوط به جرائم در شش روزنامۀ کثیرالانتشار کیهان، اطّلاعات، رسالت، جوان، آفتاب و شرق در بازۀ زمانی یکساله از خرداد (1395) تا خرداد (1396)، به-صورت نمونهگیری پنجاه شماره از هر روزنامه بهطور تصادفی نظاممند جمعآوری و پیکرهای یک میلیون کلمهای تنها شامل مطالب مرتبط با جرم ایجاد و با نرمافزار انتکانک بررسی شد. یافتههای پژوهش نشان داد که از (81) عنوان جرم بازنماییشده، جرائم علیه اشخاص با (33%) بیشترین فراوانی و جرائم اخلاقی با (5/1%) کمترین فراوانی را دارند؛ همچنین با توجّه به استخراج (108) کلمۀ هدف بهکاررفته در بازنمایی مجرمین و (76) کلمۀ هدف بهکاررفته در بازنمایی قربانیان میتوان گفت که بازنمایی مجرمین و قربانیان براساس سن، جنسیت، روابط فامیلی، شغل و نقش اجتماعی، نقش در جرم و همچنین بازنمایی فاقد شخصیت صورت پذیرفته؛ بازنمایی مجرمین بیشتر برحسب نقش در جرم ارتکابی با (62%) و کمتر برحسب سن با (4%) انجام شده و بازنمایی قربانیان بیشتر برحسب جنسیت با (5/31%) و کمتر برحسب شغل با (4%) صورت پذیرفته است. .
The present study has investigated the ideological structure of the Iranian newspapers in terms of the words used in representing the offenders, the victims, and the crimes in the framework of critical stylistics (Jeffries, 2010). To this end, based on a systematic random sampling, the crime-related texts were collected from six most widely published newspapers as Keyhan, Ettelaat, Resalat, Javan, Aftab, and Shargh from May 2016 to June 2017. Then, 50 issues of each newspaper were randomly selected and a one million-word corpus was developed and analyzed by AntConc software. The findings indicated that among 81 words used in crime representation, the crimes against individuals had the highest frequency with 33% and moral crimes with 1.5% were the least frequent. Also, the analyses of 108 extracted target words representing the offender and 76 extracted target words representing the victims showed that representing offenders and victims were based on age, gender, family relationships, occupation and social role, role in crime, as well as depersonalized representation. The representation of the offenders has been carried out most frequently in terms of the role in committing the crime with 62% and least frequently based on age with 4%. The representation of the victims has been done most frequently based on gender with 31.5% and least frequently in terms of occupation with 4%.
خلاصه ماشینی:
درزمینۀ زبان شناسی قضایی، پژوهش های متعـدّ دی ازجملـه کرسـتا٣ (١٩٦٢)، سـوارتویک ٤ (١٩٦٨)، بالدوین و فرنچ ٥ (١٩٩٠)، شـای٦ (١٩٩٧)، هـولین ٧ (٢٠٠١ و ١٩٩٠)، فیـنگن ٨ (٢٠١٠)، بـاترز٩ (٢٠١٠)، تیرسما و سـولان ١٠ (٢٠١٢)، حبیبـی (١٣٧٤)، داوودی رئیسـی (١٣٨٤)، آقاگـل زاده و دیگـران (١٣٨٩)، مؤمنی (١٣٨٩)، نامور فرگی و دیگران (١٣٩٢) انجام پذیرفته که در این میان بیشتر به آواشناسـی حقـوقی، سبک شناسی، متن قوانین ، دادخواست ، لایحه ، دادنامه ، آراء قضایی، نامه های ارسـال شـدٔە حـاوی تهدیـد، متن های مربوط به خودکشی و همچنین متن قراردادها توجّه شده است ؛ همچنین درزمینۀ بازنمایی جـرم در رسانه ها پژوهش های ایرانی و غیر ایرانی متعدّدی انجام شده است که از مهم ترین آن هـا مـیتـوان بـه ســانتاامیلیا و ماروانــدا١١ (٢٠١٤)، تبــرت ١٢ (٢٠١٦ و ٢٠١٥)، یاســمین ١٣ و دیگــران (٢٠١٥)، فرجــیهــا (١٣٨٥)، معینیفر (١٣٨٨)، فرجیهـا و همـت پـور (١٣٩٢)، آسـیایی (١٣٩٥)، سـلطانی گردفرامـرزی و دیگران (١٣٩٦) و مردیها (١٣٩٧) اشاره کرد.
نکتۀ مهم این است که پژوهش های یادشده ازدید سـبک شناسـی انتقـادی ادبـی است و در ادبیات استفاده میشود؛ ولی در پـژوهش حاضـر سـعی شـده اسـت کـه بـا ابـزار نامیـدن و توصیف کردن معرّفیشده در چارچوب سبک شناسی انتقادی جفریز (٢٠١٠)، نحؤە بازنمایی زبانی جـرم ، مجرم و قربانی در مطبوعات ایران بررسی شود.