چکیده:
بهطور کلی مناسبات چین و ایران در دورۀ ساسانی را میتوان به دو دوره تقسیم کرد: از ابتدا تا حکومت یزدگرد سوم و از حکومت یزدگرد و پناهندگی بازماندگانش به دربار تانگ در چین. روابط چین و ایران پیش از حکومت یزدگرد سوم ساسانی به لحاظ تأثیر آن بر فرهنگ چین از اهمیت بسیار برخوردار است، اما تاکنون پژوهش مستقلی در این زمینه در ایران صورت نگرفته و تنها در چند مقاله به سیر کلی مناسبات ایران و چین در دورۀ ساسانی پرداخته شده است. این امر به دلیل دسترسی اندک محققان ایرانی به متون تاریخی و دادههای باستانشناختی در چین است. از این رو، در مقالۀ حاضر تلاش شده است تا با روش گردآوری اطلاعات از میان دادههای باستانشناختی و به صورت کتابخانهای از معتبرترین متون چینی مربوط به ساسانیان، به بررسی مناسبات این دو تمدن در دورۀ ساسانی و تأثیر ساسانیان بر فرهنگ چین پرداخته شود. مدعای اصلی نویسنده آن است که به دنبال روابط سیاسی- فرهنگی دربار ساسانیان با دربار سلسلههای چینی، به میزان بسیار زیادی بنمایههای فرهنگ ایران ساسانی، بهویژه در زمینۀ پوشش، کالاهای لوکس و دیگر عرصههای هنری وارد فرهنگ چین شده و بر آن تأثیر گذاشته است.
In general, Iranian and Chinese Relations in the Sassanid period can be divided into two periods: from the beginning to the reign of Yazdgerd III and from the Yazdgerd rule and the refuge of his descendants to the Tang court in China. Although Iranian and Chinese Relations prior to the reign of Yazdgerd III were important in terms of their impact on Chinese culture, no independent research has been conducted in Iran so far, and only a few articles have examined the overall course of Sino-Iranian relations during the period. This is due to the limited access of Iranian scholars to historical texts and archaeological data in China. Therefore, this article aims to study the relationship between these two civilizations in Sassanid era and the influence of Sassanians on Chinese culture by gathering information from archaeological data and Chinese texts. The main claim of the author is that the political-cultural relations of the Sassanid court with the Chinese dynasties have greatly transferred the Iranian cultural elements and norms into Chinese culture and made impact on it.
خلاصه ماشینی:
از ایـن رو، در مقالۀ حاضر تلاش شده است تا با روش گردآوری اطلاعات از میـان دادههـای باستانشناختی و به صورت کتابخانه ای از معتبرترین متون چینی مربوط بـه ساسـانیان، به بررسی مناسبات این دو تمدن در دورۀ ساسانی و تأثیر ساسانیان بـر فرهنـگ چـین پرداخته شود.
مدعای اصلی نویسنده آن است که به دنبـال روابـط سیاسـی - فرهنگـی دربار ساسانیان با دربار سلسله های چینی ، به میزان بسیار زیادی بن مایـه هـای فرهنـگ ایران ساسانی ، به ویژه در زمینۀ پوشش ، کالاهای لوکس و دیگر عرصه های هنـری وارد فرهنگ چین شده و بر آن تأثیر گذاشته است .
بـا توجـه بـه اینکه تاکنون در پژوهشی مستقل به تأثیر نفوذ فرهنگی ایران ساسانی در چین در پـی تبـادلات سیاسی ، فرهنگی و تجاری بین دو کشور پرداخته نشده ، در نوشتار حاضر تلاش شده است تـا زمینه های نفوذ فرهنگی ساسانیان در چین بررسی شود.
ایـن نامـه که به احتمال بسیار توسط قباد اول در دورۀ دوم حکومتش (٤٩٩-٥٣١م ) برای امپراتـور چـین فرستاده شده بود، در کنار دیگر اطلاعات مندرج در کتاب وی، حاکی از آن است کـه سـفیران ساسانی با نظمی چشمگیر ده بار طی هفتاد سـال در فـصول مختلـف (احتمـالا بـا اجتنـاب از زمستان و ترجیح دادن تابستان در شمال چین ) و بدون توجه به تغییراتی که در دربـار وی رخ می داد (برای مثال ، دربارۀ شخص امپراتور و دیگران )، به دربـار وی شـمالی وارد شـده بودنـد .