چکیده:
کتاب تاریخ فلسفه تحلیلی: از بولتسانو تا ویتگنشتاین، متضمن بحث تحلیلی در باب مهمترین عناصر اندیشه فیلسوفان تحلیلی در نیمه نخست قرن بیستم است. در این کتاب نویسنده کوشیده است اندیشههای فیلسوفان تحلیلی را در قالب یک سنت فلسفی بررسی و تحلیل کند چنانکه پیوند میان اندیشههای ایشان قابل ردگیری باشد. وی پس از بحث در باب زمینههای پیدایش فلسفه تحلیلی، به ترتیب آراء بولتسانو، فرگه، راسل، ویتگنشتاین اول، کارناپ، جریان صوریسازی را مطرح میکند و در نهایت به بیان اندیشههای مور و ویتگنشتاین متاخر میپردازد که مسیر دیگری را در فلسفه تحلیلی دنبال کردند؛ همان جریانی که بعدها به فلسفه تحلیل زبان شهرت یافت. بنابراین ساختار کلی بحث در کتاب، تحلیل اندیشههای فیلسوفان تحلیلی در قالب دو جریان موازی تحلیل منطقی و تحلیل زبانی است و البته به جریان نخست توجه بیشتری شده است. هدف در این مقاله نقد و بررسی محتوایی و صوری ترجمه این کتاب است.
A History of philosophy: Form Bolzano to Wittgenstein includes an analytic debate on the most important elements of the ideas of analytic philosophers of the first half of 20th century. The book tries to evaluate and analyze the ideas of analytic philosophers as a philosophical school in philosophy in a way that their ideas can be reduced to each other. After debating on the backgrounds of analytic philosophy, it refers to the ideas of Bolzano, Frege, Russell, early Wittgenstein, Carnap and the movement of formalization and at the end it shows the ideas of Moore and later Wittgenstein who pursued other way in analytic philosophy which was latter known as linguistic philosophy. So the structure of debate in the book has been directed in two parallel movements, that is logical analysis and linguistic analysis, though more attention is directed to the first movement. This article goes to assess and criticize the form and the content of the Persian translation of book.
خلاصه ماشینی:
وی پـس از بحـث در باب زمینه های پیدایش فلسفه تحلیلی، به ترتیب آراء بولتسانو، فرگه ، راسل ، ویتگنشـتاین اول ، کارناپ ، جریان صوریسازی را مطرح می کند و در نهایت به بیان اندیشه هـای مـور و ویتگنشتاین متأخر میپردازد که مسیر دیگـری را در فلسـفه تحلیلـی دنبـال کردنـد؛ همـان جریانی که بعدها به فلسفه تحلیل زبان شهرت یافت .
یکـی از کتاب های خوبی که در باره تاریخ فلسفه تحلیلی به فارسی ترجمه شده است ، کتاب تـاریخ فلسفه تحلیلی: از بولتسانو تـا ویتگنشـتاین نوشـته انـدرس ودبـرگ اسـت (ودبرگ ، انـدرس ١٣٩٤، ارجاعات بعدی به این کتاب تنها با ذکر صفحه یا صفحات کتـاب خواهـد بـود).
وی در این فصل میگوید که نسـل هـای متـوالی فلسـفه تحلیلی، خود را چون انقلابیونی تلقی میکنند که با نفی فلسفه های قبلـی طرحـی کـاملاً نـو درانداخته اند و فلسفه ای برساخته اند که خود سنج و کاملاً علمی اسـت امـا از نظـر او ایـن تلقی یک توهم اغراق آمیز است چرا که تحلیل فلسفی امـر جدیـدی نیسـت و سـابقه آن را میتوان در سقراط ، افلاطون و ارسطو پی گرفت و بلکه تأملات تحلیلی را تقریباً میتـوان در آثار همه فلاسفه بزرگ یافت (ص ٥٦).
» نقدی که بر سـخن او وارد مـی شـود این است که در شاخۀ زبانی فلسفه تحلیلی که از آن بـه فلسـفه زبـانی تعریـف مـیشـود و شامل اندیشه های ویتگنشتاین متأخر و فلاسفه آکسفورد میشود، چندان توجهی بـه زبانهـای صوری مثل منطق نیست و بلکه در این گرایش فیلسوفان با انصراف از زبان صـوری منطـق ، به سراغ زبان طبیعی میروند.