چکیده:
هدف این پژوهش دریافت تجربه زیستهی هیئتعلمی از وضعیت هویتهای آکادمیک بود؛ و اینکه چگونه رویکردهای نوین برنامهریزی مبتنی بر مدیریت گرایی، گسست هویتهای آکادمیک را به وجود میآورد. روش پژوهش تئوری داده بنیاد بود. دادهها از طریق مصاحبه کیفی عمیق با 16 نفر از اعضای هیئتعلمی دانشگاه مازندران، دانشگاه علامه، مؤسسه پژوهش و برنامهریزی آموزش عالی و پژوهشکده مطالعات فرهنگی و اجتماعی وزارت علوم که قبلاً یا در حال حاضر پستهای مدیریتی داشته و دارند، به شیوه نمونهگیری نظری و هدفمند جمعآوری شد. در هر مصاحبه به روش گلوله برفی، اطلاعرسانان کلیدی از سوی مصاحبهشوندگان معرفی میشدند. فرایند جمعآوری دادها تا مرحله اشباع ادامه یافت. تحلیل دادهها در سه مرحله کدگذاری باز، محوری و گزینشی با استفاده از نرمافزار maxqda انجام شد و مقولههای اصلی شامل موجبات علّی، عوامل درون دانشگاهی، عوامل برونی، راهبردها و پیامدها پدیدار گشته و بر مبنای آن نمودار پارادایمی حاصل از پژوهش شکل گرفت. یافتهها نشان داد که رویکردهای نوین برنامهریزی تحت آموزههای نولیبرال است که بر مبنای آن اهمیت درآمدزایی، در جهت کاهش هزینهها برجسته میشود؛ اما این تنها یکی از دلایل گسست هویتهای اکادمیک است و علل متعددی که درمجموع فضای تأخیری جامعه و آموزش عالی را به وجود میآورد، گسست هویتهای آکادمیک را رقم میزند. تشریح فضای تأخیری جامعه و برنامهریزی آموزش عالی به همراه عوامل درونی و برونی، راهبردهایی را به وجود آورد که درمجموع به پیامدها در سطح فردی، سازمانی و اجتماعی منجر شد.
The purpose of the research was to gain the lived experience of the faculty from the status of academic identities; and how new approaches to planning based on managerialism create the schism of academic identities. The research method was grounded theory. Data were collected through in-depth qualitative interviews with 16 faculty members based on theoretical and purposeful sampling, at Mazandaran University, Allameh University, Institute for Research and Planning in Higher Education, and the Institute for Cultural and Social Studies of the Ministry of SRT, which previously or currently hold management positions. In each interview by snowball sampling. ,key informants were identified by the interviewers. The data collection process continued until saturation was happened. Using Maxqda software, data analysis was performed in three stages of open coding, axial and selective coding and the main categories including causal conditions, intra-academic factors, extra-academic factors, strategies, and concequences emerged and based on the paradigm diagram derived from the study. The findings showed that modern approaches to planning are based on neoliberal doctrine, whereby the importance of monetization is emphasized in terms of cost savings. However, this is only one reason for the schism of academic identities, and the numerous causes ultimately create the delay space of society and higher education that have been yield to academic identity schism. Describing the delay space of the society and the planning of higher education, along with internal and external factors, created strategies that led to consequences at the individual, organizational, and social levels.
خلاصه ماشینی:
داده ها از طريق مصاحبه کيفي عميق با ١٦ نفر از اعضاي هيئت علمي دانشگاه مازندران ، دانشگاه علامه ، مؤسسه پژوهش و برنامه ريزي آموزش عالي و پژوهشکده مطالعات فرهنگي و اجتماعي وزارت علوم که قبلا يا در حال حاضر پست هاي مديريتي داشته و دارند، به شيوه نمونه گيري نظري و هدفمند جمع آوري شد.
بنابراين با شرايط پيش آمده در آموزش عالي کشور، استرس ناشي از تغييرات ، تحديد و تهديدات استقلال و آزادي آکادميک نياز به همگرايي بين رويکردها و درعين حال حفظ هويت دانشگاهي ضرورتي اجتناب ناپذير است و چون با شکل گيري مسائل نوظهور به احتمال زياد راه حل بازگشت به مدل هاي پيشين نيست (هيوز، ١٣٧٩؛ عمادزاده ، ١٣٩١).
کل مصاحبه ها در سال تحصيلي ١٣٩٨-١٣٩٧ با ١٦ استاد از دانشگاه هاي مازندران ، دانشگاه علامه طباطبايي تهران ، مؤسسه پژوهش و برنامه ريزي آموزش عالي و پژوهشکده مطالعات فرهنگي و اجتماعي وزارت علوم صورت گرفت و فرايند تا رسيدن به اشباع داده ها ادامه يافت .
نيز، فروتن ، رشادت جو و ساماني (١٣٩٨)، به علت تغييرات پديدار شده هويت حرفه اي اعضاي هيئت علمي را دچار بحران ميبينند (ص :٢١٩)، هم چنين سازگار با ويچرچ ١ (١٣٩٦)، درحالي که تنوع و تکثر مورد استقبال نويسندگان حوزه هاي علوم انساني و جامعه شناسي قرار ميگيرد، با توجه به يافته هاي مطالعه ، هويت هاي متکثر و متنوع همراه با عدم شکل گيري هويت آکادميک که فرايند تکاملي را طي نکردند خود ميتواند سرمنشأ بسياري از کاستي هايي باشد که در فضاي جامعه و آموزش عالي ديده ميشود.