چکیده:
هدف پژوهش حاضر، تحلیل زمینه های اجتماعی داستان بانوگشسپ در حماسههای شفاهی است. داستان زندگی و دلاوری بانوگشسپ، دختر رستم، از قدیمترین روایات حماسی ایران است که علاوه بر بانوگشسپ نامه، در ادبیات عامیانه و حماسههای شفاهی ایرانی نیز راه جسته است. این پژوهش بر آن است که با روش توصیفی- تحلیلی به تطبیق حماسههای شفاهی و کلاسیک داستان بر مبنای چگونگی تکوین شخصیت زن- قهرمان در آنها بپردازد. نتایج این تحقیق بیانگر آن است که با وجود قدمت روایت منظوم، حماسههای شفاهی بخشهای بیشتری از داستان بانو را حفظ کرده یا نقاط خلا آن را پرورش داده است. سلیقة مخاطب عام و جلب رضایت او، افزایش بنمایههای تغزلی و عناصر مربوط به افسانه و جادو و عناصر معنوی فرهنگ عامه از جملۀ تفاوتهای متون شفاهی است. الگوی قدرت بخشیدن به زنان قهرمان در شبیه شدن آنها به مردان که محصول فرهنگ پدرسالارانه است، مهمترین بخش الگوی زن- قهرمان در داستان بانوست که در حماسههای شفاهی، به علت فاصله با فرهنگ بستة حاکم بر طبقة نخبه، وجوه زنانة شخصیت بانو پررنگتر شده است.
The purpose of the present research was to analyze the social context of the Banugoshasp's story in oral epics. Rostam's daughter-in-law, Banoghoshasp, is one of the oldest epic narratives in Iran, which, in addition to the Banugoshasp-name, has also led Persian folk literature and epics. The present study aimed to use the descriptive-analytical method to adapt the oral and classical epic of the story based on the development of the heroine personality. The results of this research indicated that, despite the ancient version of the poetic narrative, oral epics preserved more parts of the Banugoshasp-name or fostered its void. The will of the general audiences and their satisfaction, the increase of lyrical materials and the elements of myth and magic and the spiritual elements of folklore are among the differences of oral texts. The pattern of empowering heroine in their resemblance to men, which is the product of patriarchal culture, is the most important part of the heroine pattern in the Banugoshasp-name, which is more pronounced in oral epics due to the existing gap from the dominating culture of the elite class, the women's character of Banugoshasp's personality was underlined.
خلاصه ماشینی:
از آنجا که روايت منظوم بانوگشسپ نامه ناقص به دست ما رسيده است ، نقال ن و داستان پردازان در مجموعه روايات شفاهي عاميانه و مردمي ، سعي کرده اند نقص هاي آن را تکميل نمايند و »با ساختن روايت تولد بانوگشسپ و نيز چگونگي مرگ او –که ظاهراً تقليدي از سرانجام کار کيخسرو و کشته شدن چند تن از پهلوانان ايران به زير برف در شاهنامه است - خواسته اند بي آغاز و فرجام بودن بانوگشسپ نامه منظوم را جبران کنند« )آيدنلو، ١٣٨٤: ٤٠(.
در روايت کوهمره سرخي چند تفاوت اساسي با متن اصلي وجود دارد: رفتن بانوگشي و فرامرز به کوه مروک براي شکار؛ »يکي از ويژگي هاي مکرر روايات شفاهي /مردمي اين است که مردمان شهر و ناحيه اي که روايتي را بازگويي مي کنند، گاهي مکان حوادث آن داستان را نيز به منطقه خود نسبت مي دهند« )آيدنلو، ١٣٨٧.
نکته اي که در طومار شاهنامه فردوسي )سعيدي و هاشمي ، ١٣٨٠: ٥٢٤( با روايت منظوم بانوگشسپ نامه مغايرت دارد اين است که نگراني و نصيحت زال نسبت به رستم بيان شده است که مي ترسد دست انتقام ، رستم را توسط خواهر و برادر سهراب به قتل برساند؛ ولي رستم به حرف هاي زال توجه نمي کند.
اين بخش از داستان تنها در روايت کوهمره سرخي بيان شده است و چند تفاوت دارد: ١(پادشاهان سي کشور شيفته بانو مي شوند، نه تنها سه پادشاه از سرزمين هند؛ ٢(پادشاهان سرزمين هاي گوناگون ، هدايايي را براي بانوگشي مي فرستند؛ ٣(بانوگشي خود پيشنهاد مبارزه با پادشاهان هند را مطرح مي کند و هر روز با ده نفر از پادشاهان نبرد مي کند که نامي از آنها برده نمي شود )رياحي زمين و جباره ناصرو، ١٣٩٠: ١٦١-١٦٠(.