چکیده:
مرجعیت تقلید از حصون و دژهای محکم اسلام و ارکان تشیع است. جریانها و فرقههای ضاله برای تضعیف تشیع و اثبات خود تلاشهای فراوانی را برای تضعیف نهاد مرجعیت انجام دادهاند و برای این کار روشهای گوناگونی را نیز به کار بردهاند که از آن جمله میتوان به زدن تهمتهای مالی اشاره کرد. آنها معمولا سعی میکنند تا با ایجاد فضای مسموم در مورد وجوهات شرعی و چگونگی مصرف آن، میزان پرداخت وجوهات مومنان به مراجع را کاهش دهند تا در نتیجه استقلال اقتصادیای را که قرنهای متمادی تشیع را مستقل از حکومتها و دربارها نگه داشته بود از بین ببرند. جریانی که احمد اسماعیل بصری معروف به احمدالحسن (مدعی یمانی) به راهانداخته نیز از این قاعده مستثنا نیست و این جریان هجمههای فراوانی به صلاحیت مراجع در دریافت و نوع مصرف وجوهات وارد کرده است. این جریان منحرف با استناد به روایات ضعیف و گاه بیربط، سعی در تخریب جایگاه مرجعیت برای دریافت این وجوهات دارد و سپس با بیان اینکه نیابت خاص از آن مدعی یمانی است، به دنبال اثبات استحقاق خود برای دریافت وجوهات است.
بطلان ادعای یادشده را میتوان با تبیین مطالب زیر اثبات کرد: نخست، با اشکال به دلیل مدعایی آنها بر نیابت خاص این مدعی دروغین و دوم با تبیین جایگاه مرجعیت در صلاحیت نیابت عام.
خلاصه ماشینی:
جریانی که احمد اسماعیل بصری معروف به احمدالحسن (مدعی یمانی) به راهانداخته نیز از این قاعده مستثنا نیست و این جریان هجمههای فراوانی به صلاحیت مراجع در دریافت و نوع مصرف وجوهات وارد کرده است.
یکی از پیروان جریان مدعی یمانی، علاء سالم صاحب کتاب رسالة فی فقه الخمس جهت استشهاد بر مدعای خود در این مقام (عدم اجازه تصرف فقها در خمس) یک روایت از شیخصدوق را ذکر میکند: شیخصدوق در کتاب اکمال الدین از «محمدبنمحمد بن عصام الکلینی» و او از «محمدبنیعقوب الکلینی» و او از «اسحاقبنیعقوب» نقل میکند که در توقیعاتی که به خط صاحب الزمان # به او رسیده بود آمده است: اما آنچه تو از امر كسانى که مرا مورد انكار قرار مىدهند، پرسش نمودى تا آنجا که فرمود: اما آنان که در اموال ما چنگ آويختهاند.